آرى همان خدائى كه همه جهان نو جهانيان را به حق آفريد و همگان را زيبا آفريد:
خلق السوات و الارض بالحق
زن و مرد نيز در اين نظام احسن به حق آفريده شده و به زيباترين وجه آفريده شده اند، منتهى همچنانكه تنه ها و شاخه هاى درختان ، تنومند و خشن هستند و بايد هم چنين باشند، شقايقها زيبا، ظريف و لطيف مى باشند، در زندگى انسانى نيز مثل مرد و زن ، به آن گونه است .
غرور و خود خواهى مرد؟
ناظم نظام احسن ، زيبا تنظيم كرده است و اگر خوب بنگرى چيزى جز زيبائى نخواهى يافت و اين غرور و خودخواهى است كه بگوئيم چرا شقايقها به اين اندازه خوشرنگ و زيبا هستند؟ چرا توجه مرا جلب مى كنند؟ جرا ارغوان ، گلسرخ و يا سمن ، در ميان گياهان به اين اندازه جلوه دارند، چرا اينقدر خوشبو هستند كه بايد من بروم و يك دامن بچينم ؟ اين گناه گل است كه زيبا است يا گناه تو است كه نمى گذارى زيبا، زيبا بماند؟ و با تجاوزگرى آن را پژمرده ، افسرده و نابودش مى كنى ؟ تو خود را در ياب و زيبائى را تحقير نكن ، تو خود بدان كه چگونه و كى بايد از گل بهره برد؟ كه اگر چنين كردى هرگز گلهاى معصوم را گنهكار فرض نخواهى كرد. تو حداقل مثل بابا باش و از ديده و دلت فريادبكش (41) نه از آنكه ديده ات مى بيند و دلت ياد مى كند، اگر ديده و دل را انسانى ساختى ، راحتى و حتى نياز به فرياد هم ندارى .
اين از انانيت و خود خواهى انسان است كه بنفشه و لاله را گنهكار بداند و آنها را مقصر بشمارد كه چرا بنفشه معطر است و نشاط آور و چرا لاله خوشرنگ ، زيبا، پرمعنى و با نجوى است ؟
تو اگر مبتلا به بيمارى زكام هستى و بوى خوش گل به مشامت نمى سازد، خود را معالجه كن و به رائحه گل بد مگو كه اگر خود را معالجه كنى و با ديده و مشام سالم به گل بنگرى و بو كنى و تقواى دل و ديده داشته باشى ، آنگاه هر چه را مى بينى خوبى و زيبائى مى بينى و در مقابل ناظمش كرنش و تواضع مى كنى و تبارك الله احسن الخالقين مى گوئى !
آرى زن عنصر گناه و شيطان كوچك نيست و اين توئى كه گناه آلود مى نگرى و شيطان گونه از وجود او سوء استفاده مى كنى !