صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 12

موضوع: پدیده ای بنام پروین اعتصامی

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar. پدیده ای بنام پروین اعتصامی



    پدیده پروین اعتصامی از همان زمان که پدیدار شد شگفتی آفرید. زنده نام، ملک الشعرای بهار، دیوان اشعار او را مجموعه ای از گل های نوشکفته خواند که روح نواز است و دلفریب و مشک آگین، و چنان مستی می آورد که دامن از دست می رود. پروین، با همه کم سن و سالی، در دریای شعر کلاسیک ایران، چون شناگری شبان روزی، صدف های معانی را می جست و می یافت. شیرین زبانی او، سبک متین، شیوه استوار، شیوائی کلام و لطف دلاویز معانی که در آثارش عرضه می دارد، در بخشی، مخلوق این سیر معنوی بی وقفه در شیوه های لفظی و معنوی شاعران خراسان چون مولوی، سنائی و ناصرخسرو و سرایندگان عراق و فارس به شمار می رود. گرچه سبک مستقل او بر فراز این دریای پرعظمت در پرواز است.

    پروین، فراتر از جوهر شعری، دیدگاه یک فیلسوف عارف را دارد که تراژدی هستی را در مکتب اندیشه خوانده است و می کوشد دل خونین مردم دنیا را تسلیتی دهد و خاطر بینوایان را مرهمی گذارد. در دیوان کم شناخته او راه سعادت و شارع حیات و ضرورت دانش و کوشش، به طرزی دلپسند بیان می شود. می گوید در دریای طوفانی حیات، با کشتی علم و عزم راه نورد باید بود، و در فضای امید و آرزو با پروبال هنر پرواز باید کرد. پروازگاه این سراینده جوان ز ملک تا ملکوت است. گاه چون مرغکی آزاد، در کهسارها به پرواز در می آید و سرمست در چمنزارها و گلزارها می چمد، و گاه اندیشه گری صبور و دل آگاه، از فراز شرایط روز، می گذرد، و در این مسیر، ناگهان نغمه ای از نغمه های عصر خود را به ترنم وامی دارد. او پل عبور میان گذشته و اکنون میهن خویش است. نه از گذشته گسسته و نه حال را واگذاشته است.




  2. تشكرها 2

    نرگس منتظر (16-03-2014), عهد آسمانى (25-05-2011)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.


    پرداخت سروده هایی با این زیبایی ها، با این یکدستی و فصاحت و روانی، و با این حس نیرومند آفرینش و مضمون سازی های بدیع، پروین را به پدیده ای در خور ارزش و بررسی بدل کرده است. شاعری که انسان را می شناسد، فضلیت را حرمت می نهد و عشق را ارج می گذارد. عشقی که اساس دیوان اوست. او حقیقت عشق را به گفته بهار مانند میوه پاک و منزهی که از الیاف خشن و شاخ و برگ های بیهوده و مسموم جدا شده باشد، با صفای اثیری و رخشندگی نور و شفافیت روح برسر بازار سخن رواج می دهد. پروین، زمانی پا به عرصه وجود نهاد که ایران درگیرودار انقلاب مشروطیت بود و کم و بیش در حال آشنایی با اندیشه های غربی، به یک دگرگونی فکری نیز دست می یافت. اندیشمندان بزرگ عصر مشروطیت، به آزاداندیشی هموطنان خود یاری های بسیار رساندند و بر گنجینه معرفت و آگاهی آنان بسیار افزودند.

    پروین، زاده همین دوران بود. ... در میان همه ادبا و فضلائی که زینت بخش عصر رضاشاه هستند، فقط به یک نام زنانه; پروین اعتصامی، برمی خوریم که سروده های او نه تنها به آسانی با آثار همه سخندانان هم زمان خود پهلو می زند، که به شهادت نوشته ها و سروده های همین بزرگان که در باره پروین نوشته یا شعر سروده اند، آثار او با آثار شعرای نا م آور کلاسیک ایران مثل، مولوی، سنائی، ناصرخسرو و انوری و سعدی نیز از لحاظ بیان و اندیشه قیاس پذیر است....

    نام پروین اعتصامی، پیش از آنکه دیوانش به چاپ برسد، در محافل ادبی، نامی شناخته شده و پراعتبار بود; زیرا چند سال قبل از چاپ دیوانش، دهخدا، دانشمند، ادیب و شاعر مشهور، در فرهنگ چهار جلدی خود به نام "امثال و حکم" که در سال ۱۳۰۳ منتشر شد از همان جلد اول، بعضی از ابیات پروین را در ردیف شاعران نا م آور معاصر او مثل ملک الشعرای بهار، ادیب نیشابوری، یحیی دولت آبادی و رشید یاسمی، ذکر کرده بود و بعدها هم در "لغت نامه" خود شرح حال جامعی در باره پروین اعتصامی نوشت و مقام بلند ادبی او را مورد ستایش قرار داد. در سال ۱۳۰۸، یکی از نویسندگان به نام محمدضیا» هشترودی در مجموعه ای از شعر و نثر، به نام "منتخبات آثار" چند شعر از پروین اعتصامی نقل کرده و در تفسیر خود، از او تمجید بسیار کرده بود.از حدود سال ۱۳۰۰، در ماهنامه "بهار" که به همت یوسف اعتصام الملک، پدر پروین اعتصامی منتشر می شد، به تدریج ۱۲ شعر پروین انتشار یافت.




  5. تشكرها 2

    نرگس منتظر (16-03-2014), عهد آسمانى (25-05-2011)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.


    مجله "بهار" نه تنها در میان مجله ها و روزنامه های بسیار معتبر آن عصر مثل روزنامه "نوبهار" از ملک الشعرای بهار، مجله "کاوه" در برلین به کوشش دانشمند و ادیب مشهور، حسن تقی زاده، "صوراسرافیل" از جهانگیر شیرازی با همکاری دهخدا دانشمند و شاعر و ادیب مشهور، "ارمغان" از وحید دستگردی محقق و ادیب نام آور، و بسیاری نشریات دیگر، سرآمد بود و آثار و ترجمه هایی که در آن به چاپ رسیده و بیشتر آن ها را خود اعتصام الملک رقم زده است، تا امروز هم بسیار خواندنی است که در میان همه مجلاتی که تا امروز به چاپ رسیده است نیز کم نظیر است; زیرا تمام مطالب آن یکدست در سطح بالای علم و دانش زبان است و با زبانی فخیم ادا می شود، اما از لحاظ موضوع بحث ما، یعنی پروین اعتصامی، مجله "بهار" از این لحاظ اهمیت دارد که چاپ ۱۲ شعر پروین در آن، برای کسانی که در تهران و به خصوص شهرستان ها، از او چیزی نشینده بودند، از ظهور شاعری بسیار جوان و توانا خبر داد و نام او را در تمام محافل ادبی ایران ناگهان بر سر زبان ها انداخت. این اشعار از این جهت هم اهمیت دارد که پروین در دور اول انتشار مجله بهار در سال ۱۳۰۰، ۱۵ساله بود و تا حدی تاریخ سرودن این اشعار را که یا در ۱۵ سالگی و یا قبل از آن سروده شده و تا ۲۵ سالگی که دور دوم مجله بهار انتشار یافته ادامه داشته است معلوم می دارد.

    ... دیوان پروین مدتی بود آماده شده بود. اما پدرش، فقط پس از ازدواج و طلاق پروین که رویهم رفته، دو ماه و نیم به طول انجامید، اجازه انتشار آن را داد...

    پروین در ۲۹ سالگی ازدواج کرد و دیوانش هم در همان سال یعنی ۱۳۱۴، منتشر شد.





  7. تشكرها 2

    نرگس منتظر (16-03-2014), عهد آسمانى (25-05-2011)

  8. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.


    ...زبان محکم و با صلابت پروین از قدرت شاعرانه ای حکایت می کند که بیش از آنکه مدیون انشای پدرش باشد، از مطالعه و تحقیق خود او در آثار باستانی نشان دارد. اما پنج مسمطی را هم که پروین با تقلید از شکل مسمط معروف دهخدا، که در رثای دوستش جهانگیر شیرازی، با ترجیح بند، "یادآر زشمع مرده یادآر" سروده است، از اصالت و تجربه زندگی روزانه او مایه گرفته و مضامین آن بکر و تازه، و مخصوص به خود اوست. این مسمط ها را که با شکل کلاسیک شعر فارسی فرق دارند، می توان تا حدی شعرنو به حساب آورد و عبارت هستند از: ای مرغک، ای گربه، آشیان ویران، نغمه صبح و یادیاران که این آخری خطاب به یک مجسمه مومیایی شده است و از شاهکارهای پروین بشمار می رود.

    در قسمت قصاید، که شمار آن ها به ۴۲ قطعه می رسد، پروین بیشتر تحت تاثیر ناصرخسرو و سنایی است و مضامین آ نها، در عین حال که عرفانی و تحقیقی و اخلاقی است، از ترک دنیا و گوشه گیری سخن نمی گوید، که برعکس، سعی و عمل را تشویق می کند و جامعه ای خالی از ظلم و ستم را به کوشش فرمانروایان دانا و عدالت پرور میسر و لازم نشان می دهد.توجه و هم دردی عمیق و صمیمانه پروین به طبقات محروم، سبب شد که پس از شهریور ۲۰، اشعار او مورد توجه خاص نویسندگان نسل جوان قرار بگیرد و مبالغه ای که از این جنبه اندیشه او شد، جهات دیگر افکار و تعلیمات او را که به تقوی و علم و عمل می پرداخت، ظاهرا تحت الشعاع قرار داد.

    در حالی که توجه به رنج ها و محرومیت های فقرا نزد پروین به شرح آلام آنان محدود نمی شود و او ریشه این ناملایمات را بیشتر نبود سعی و عمل می داند، ضمن اینکه استقرار عدالت اجتماعی را هم نتیجه کم بود کوشش و بی توجهی مقامات مسئول برمی شمارد.آنچه مطلوب پروین اعتصامی است و عدالت اجتماعی را میسر می سازد. محبت نسبت به همنوع و تربیت اخلاقی افراد است که باید از کودکی در دامان مادران فهمیده و دانا و سپس به وسیله آموزگاران و استادان در ذهن کودکان نهادینه شود و مانع بی تفاوتی به درد همنوع گردد. از این رو پروین به تربیت دختران و زنان، و نقش پراهمیت آنان در اجتماع بسیار توجه می کند و در اشعار مختلف، زنان را تشویق به آموختن و دستیابی به علم و دانش می کند که از این راه، هم زندگی خود آنها به دور از جهل که بنیاد بدبختی است، سپری شود و هم موفق به پروردن فرزندان دانا و سعادتمند بشوند...



  9. تشكرها 2

    نرگس منتظر (16-03-2014), عهد آسمانى (25-05-2011)

  10. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.


    پروین یک شاعر اخلاق و یک مصلح اجتماعی است و اخلاق او برپایه عرفان قرار دارد. اما عرفان پروین به تصوف اسلامی مربوط نمی شود. او در عرفان، به مولوی و سنایی و عطار و حافظ توجه دارد و مثل آنان، روح را محصور در زندان تن می داند و کمال و رهایی آن را به وسیله دوری جستن از صفات و افکار و اعمال باطل، و روی آوردن به صفای باطن و تزکیه نفس می داند که در سایه آن، روح نیرومند می شود و از پستی ها و عادیات رها می گردد.

    در قطعه های جولای خدا، کعبه دل، لطف حق، و پایمال آز این افکار پروین را می توان دید.

    هنر اصیل و استقلال فکر پروین، بیشتر در تمثیلات و قطعات، که قسمت مهم دیوان او را تشکیل می دهد، متجلی می گردد، که شامل ۲۰۶ قطعه است. در این قسمت که بیشتر اشعار به صورت مناظره بین دو شخص، یا دو شیئی بیان می گردد، از کمال مطلوب انسانی، و راه برون رفت از عادیات، همراه با وارستگی و پاکی و صفای دل سخن می رود. ...

    سبک پروین مخصوص به خود اوست و می توان آن را سبک "پروینی" نامید. در عصر او، هنوز محیط ادبی، و مخصوصا محیط تربیتی او، پایبند حفظ میراث کهن شعری بود و تصور عصیان علیه آن میراث و گزیدن راهی بجز آن، در ذهن او راه نداشت.او با مطالعه و تحقیق وسیع در اشعار و دیوان های شعر فارسی و دلبستگی به سبک های خراسانی و عراقی سبکی بوجود آورد که تلفیقی از این دو سبک بود. اما مضامین اشعار او، از زندگی روزانه او نشات می گیرد و مخصوصا روش مناظره که او برای قطعات خود برگزیده است.




  11. تشكرها 2

    نرگس منتظر (16-03-2014), عهد آسمانى (25-05-2011)

  12. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    796
    نوشته
    18,892
    تشکر
    3,977
    مورد تشکر
    5,856 در 2,376
    وبلاگ
    85
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    kabotar.



    شعر او را مملو از احساس و عاطفه و شور شاعرانه نشان می دهد، و از تازگی اندیشه و اصالت هنر او گواهی می دهد. بدون شک آگاهی به همه رموز و قوائد عروض بی هیچ تردید، ظاهر شعر پروین را وابسته به شعر کلاسیک نشان می دهد. اما این شعر، ضمن وابستگی و پیوستگی به قواعد کهن شعر فارسی، از لحاظ مضمون و طرز بیان، بقدری تازه و بدیع، و سرشار از اندیشه های نو و مسائل روز است که در میان آثار کلاسیک و نیز شعر امروز ایران مشخص و منحصر بفرد جلوه می کند. پروین متاسفانه پس از فوت پدرش که به او بسیار دلبسته و مانوس بود، نه فقط به درد بی پدری گرفتار شد که نخستین و بهترین مربی، پشتیبان فکری و روحی و صمیمانه ترین و دلسوزترین مصاحب خود را هم از دست داد و گویی ناگهان چندین نفر با هم او را ترک گفتند. ...
    نام او در کنار جاودانگان شعر فارسی، جاودانه خواهد ماند.
    --------------------------
    منبع : سایت آفتاب






    امضاء



    رفتن دلیل نبودن نیست


    من در جستجوی قطعه ای از آسمان پهناور هستم

    که از تراکم اندیشه های پَست، تهی باشد .




  13. تشكرها 2

    نرگس منتظر (16-03-2014), عهد آسمانى (25-05-2011)

  14. Top | #7

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0
    زنى مردانه در قلمرو شعر و عرفان

    اولين بار كه نام پروين اعتصامى در بين فضلا و ادباى ايران شهرت پايدار قابل ملاحظه‏اى پيدا كرد و با تحسين و اعجاب ياد شد ظاهرا بين سالهاى 1308 تا 1311 شمسى بود كه مجموعه معروف امثال و حكم اثر استاد على اكبر دهخدا در تهران چاپ و انتشار يافت و قبول عام پيدا كرد .
    دهخدا در اين مجموعه بزرگ چهار جلدى از همان مجلد اول بعضى ابيات پروين اعتصامى را در ضمن امثال و حكم زبان فارسى نقل كرده بود و نام او را در رديف نام شاعران معروف فارسى كه از معاصران وى فقط كسانى مثل ملك الشعراء بهار و اديب پيشاورى و يحيى دولت‏آبادى و رشيد ياسمى ذكرشان در آنجا آمده بود قرار داده بود .اينكه بعدها هم در لغت‏نامه دهخدا ( 1338 شمسى ) نام پروين و شرح حال بالنسبه جامعى از او كه ظاهرا قسمتى از آن به خامه مؤلف بود انتشار يافت نشان مى‏ دهد.
    كه در نظر دهخدا شعر پروين ارزش آن را داشت كه تا وى نام او را در رديف شاعران نام‏آور زبان فارسى نقل و ضبط كند .
    البته شعر پروين از سالها پيش از نشر امثال و حكم و از حدود سال 1300 شمسى در مجله بهار نشر مى‏شد و چند سالى قبل از انتشار مجموعه امثال و حكم نيز مؤلف جوان و نوخاسته‏اى به نام محمد ضياء هشترودى مجموعه‏اى از نظم و نثر معاصر فارسى را با ملاحظات انتقادى به نام منتخبات آثار ( تهران 1303 ) منتشر كرده بود كه در آن بمناسبت نقل و نقد شعر پروين از وى تحسين بسيار كرده بود اما اظهار تحسين فوق العاده او در حق پروين اعتصامى چون در موارد ديگر با تعريض در حق ديگران همراه بود مايه رنجش برخى شعراى معروف عصر شد و ملك الشعراء بهار را واداشت تا به اين طرز نقد او اعتراض كند ( ديوان بهار 2 8 437
    مع هذا بهار هم كه در عين حال با اعتصام الملك پدر پروين دوستى و همكارى داشت و از قريحه و استعداد كم‏نظير پروين آگاه بود در شعر وى به چشم تقدير و تحسين مى‏نگريست و چاپ اول ديوان پروين كه دو سالى قبل از وفات پدرش در تهران نشر يافت ( 1314 ) مقدمه‏اى به قلم بهار داشت كه آكنده از تحسين و تمجيد شاعرانه بود .در اين مقدمه و همچنين در آنچه علامه قزوينى بعد از نشر ديوان در تقريظ آن نوشت و نيز در آنچه به وسيله دهخدا جهت درج در لغت‏نامه انشاء شد
    همه جا به تأثير قابل ملاحظه‏اى كه اشراف و ارشاد ميرزا يوسف‏خان اعتصام الملك آشتيانى در تهذيب و تقويت قريحه شاعرى پروين داشت اشارت هست و پيداست كه تربيت پدر بايد عامل عمده‏اى در تربيت ذوقى شاعره جوان باشد و عشق و علاقه پروين به پدر هم از جاى جاى ديوان پيداست .مرثيه‏اى كه شاعر در مرگ پدر دارد و قطعه‏ اى كه براى لوح مزار خويش سروده است نيز حاكى از آن است كه زندگى شاعر بعد از وفات پدر بيشتر در تلخى و حسرت گذشته است و ياد مردى كه شاعر تربيت ذوق و پختگى طبع خود را مرهون اوست زندگى او را بعد از پدر به سوگ و دردى دايم تبديل كرده بوده است.


    امضاء

  15. Top | #8

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    اعتصام الملك پدر پروين كه در دى ماه 1316 در تهران وفات يافت مترجم و نويسنده‏اى نامدار و اديب و محققى كتابشناس بود .وى در عين حال روزنامه‏ نگارى با ذوق بود در هنر خط از سرآمدان عصر محسوب مى‏شد در زبان تركى و فرانسه تبحر داشت و در زبان عربى هم نويسنده‏اى چيره‏دست بود .
    مجلّه بهار كه اولين اشعار پروين در آنجا انتشار يافت به مديريت او نشر مى‏شد و در طى دو سال انتشار خويش مقام برجسته‏اى در بين مطبوعات ايران پيدا كرد .
    اعتصام الملك از پيشروان تجدد نثر فارسى محسوب مى‏شد و آنچه در اين مجله و در مطبوعات ديگر به قلم وى انتشار يافت وى را نويسنده‏اى پرمايه با قريحه رمانتيك و با تبحر در زبان فارسى نشان مى‏داد .وى در ادب عربى هم تبحر داشت و مى‏گويند عربى را هم با همان لطف بيانى كه در فارسى داشت مى‏نوشت .
    مندرجات مجلّه بهار آشنايى وى را با نام و آثار تعدادى از نويسندگان اروپايى نشان مى‏ دهد.
    تربيت و مراقبت چنين پدرى پروين را كه قريحه ادبى قابل ملاحظه داشت البته وراى ممارست در سنتهاى ادب فارسى با ادبيات اروپايى هم آشنا مى‏داشت خاصه كه تحصيل در مدرسه دخترانه امريكايى نيز وى را به زبان انگليسى آشنايى مى‏داد و مايه ذوق او را چاشنى تازه مى‏بخشيد.
    در خانه مردى كه در زبان و ادب فارسى و عربى تبحر كامل داشت و نشر مجله و تصدى رياست كتابخانه مجلس هم او را دايم با مطبوعات تازه و با نسخه‏هاى خطى و چاپى كتب مهم فارسى و عربى مربوط و مأنوس مى‏داشت البته قريحه پروين مى‏توانست بشكفد آثار ارزنده پديد آرد و راه كمال بپيمايد .
    خاصه كه معاشران پدرش كسانى مانند على اكبر دهخدا ملك الشعراء بهار حاج سيد نصر الله تقوى و امثال آنها بودند كه جمله از اكابر شعر و ادب عصر به شمار مى‏ آمدند و البته دختر جوان را در كار شعر و شاعرى ارشاد و تشويق مى‏كردند .از اين ياران ملك الشعراء بهار استاد شعر خراسانى بود و مخصوصا با آثار فرخى و انورى و معزى آشنايى خاص داشت .
    سيد نصر الله تقوى جامع و مصحح ديوان ناصر خسرو بود و در عين حال بطرز سنايى و احيانا به تتبع اشعار او علاقه مى‏ورزيد .دهخدا با مثنوى مولانا و با حديقه سنايى مأنوس بود و غير از تقليد و تتبع شعر قدما در نظم مسمطهاى جديد و توصيف موضوعات جارى قدرت قريحه خاصى داشت .
    خود اعتصام الملك هم چنانكه از لحن نوشته‏ هاى وى بر مى‏ آيد در زبان شاعران بزرگ گذشته مثل سعدى و فردوسى و نظامى تبحر داشت .عباس اقبال و ديگران هم كه بيش و كم با مجلّه بهار همكارى داشتند به شيوه‏هاى شعر قدما علاقه نشان مى‏دادند.
    از اينجاست كه تأثير شعر قدما و وارثان شيوه آنها در آن عصر در كلام خانم پروين و در قالبهاى بيانى و انديشه‏هاى اخلاقى و اجتماعى او به‏طور محسوسى مجال جلوه يافت .
    اينكه غالب مسمطهاى ديوان پروين وزن و لحن مسمط مرثيه‏گونه‏اى را دارد كه دهخدا به ياد جهانگيرخان صور اسرافيل گفته است اينكه قصايد وى غالبا بر شيوه ناصر خسرو و احيانا نزديك به طرز بيان سنايى و مسعود سعد و ظهير واقع شده است اينكه قطعات او از تأثير انورى گه‏گاه خالى نيست و بعضى مثنوياتش يادآور نظامى و مولوى و سعدى است بى‏شك يادگار دوران تربيت و ارشاد پدر و دوستان پدر را در كلام پروين نشان مى‏دهد.
    مع هذا در آنچه پروين از شيوه فكر يا بيان قدما تقليد مى‏كند و حتى در آنچه شعر وى ترجمه يا نقل مضمون شاعر بيگانه‏اى بنظر مى‏رسد كلام وى بقدرى صبغه شخصى دارد كه به دشوارى مى‏توان نشانه‏اى از اخذ و اقتباس را در كلام وى بدست آورد .
    از جمله در قطعه اشك يتيم كه با اين بيت ( ديوان شماره 57 ) آغاز مى‏شود:

    روزى گذشت پادشهى از گذرگهى
    فريادِ شوق از سر هر كوى و بام خاست



    امضاء

  16. Top | #9

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    قافيه شعر و قسمتى از مضمون آن نشان مى‏دهد كه گوينده نبايد از توجه به يك قطعه معروف انورى غافل مانده باشد .اما قطعه انورى كه طى آن شاعر لعل و مرواريد طوق والى و درّ و ياقوت ستام مركب او را خون ايتام و اشك اطفال فقيران شهر نشان مى‏دهد در واقع جز گفت و شنود ساده‏اى بين زيركى با ابلهى نيست:

    آن شنيدستى كه روزى زيركى با ابلهى
    گفت كاين والىِّ شهرِ ما گدايى بيحياست


    پروين هم هر چند در قطعه خويش تقريبا همين معنى را تقرير مى‏كند و قافيه شعر نه وزن آن نيز ارتباط آن را با كلام انورى محتمل مى‏سازد ليكن وى قطعه را با افزودن تصويرهاى زنده‏اى تنوع و تحرك مى‏بخشد با توصيف عبور موكب پادشاه و غلغله تماشائيان كه بر كوى و بام براى مشاهده كوكبه وى ازدحام مى‏كنند و با اين شگرد كه در اين انبوه غلغله يك كودك يتيم و يك پيرزن گوژپشت در بين جمعيت مجالى براى گپ زدن در باب منشأ ثروت و جلال پادشاه مى‏يابند مضمون مأخوذ يا مسبوق را حالت نمايشى مى‏دهد آن را از صورت يك گفت و شنود ساده خارج مى‏ كند
    و وقتى از زبان كودك يتيم كه هرگز به عمر خويش هيچگونه جواهر پربها نديده است درباره آن چيز تابناك كه بر تاج پادشاست طرح سؤال مى‏كند كلام گوينده لطف و ظرافت خاص پيدا مى‏كند و جواب پيرزن هم كه به‏هيچوجه مخاطب واقعى سؤال كودك نيست حالت بلفضولى تيپ اينگونه زنان كوچه را بهتر تصوير مى‏كند و اينهمه به كلام پروين زيبايى خاصى مى‏دهد كه در سخن انورى نيست هر چند سلاست و انسجام كلام انورى براى پروين حاصل نيست .
    قطعه مست و هشيار پروين ( ديوان شماره 185 ) هم كه در طىّ آن به شيوه آنچه نزد علماء بلاغت اسلوب حكيم نام دارد سؤال و جوابى رندانه و پر نكته بين مست و محتسب را بهانه نقد و طرح پاره‏اى مسائل دقيق اخلاقى و فلسفى مى‏سازد يادآور قصه‏اى مشابه در دفتر دوم مثنوى است و اينكه لفظ نيمشب بدون آنكه در آغاز قصّه پروين آمده باشد ناگهان از زبان مست در دفع پيشنهاد محتسب در رجوع به قاضى از زبان او به بيان مى‏آيد قطع نظر از ساير قراين ارتباط قطعه پروين را با حكايت مثنوى نشان مى‏ دهد ترديدى در اين باب كه همين قصه مثنوى بايد منشأ الهام پروين بوده باشد باقى نمى‏گذارد مع هذا مضمون گفت و شنود در كلام پروين لطف خاصى به حاضر جوابى مست مى ‏دهد
    كه در كلام مولانا مطرح نيست بعلاوه اينكه پروين از زبان مست تفاوت اهل طريقت را با اهل شريعت به ايهام بيان مى‏كند و مثل آنچه در منظومه دزد و قاضى ( ديوان شماره 100 ) نشان مى‏دهد قاضى را هم مثل خود اهل هرگونه گناه و بدكارى توصيف مى‏كند نقد اجتماعى او را عمق و تأثير خاص مى‏بخشد و جنبه شخصى فكر پروين را كه البته در جاى خود ينجا و جاهاى ديگر از مولانا و مثنوى او تلقى الهام مى‏نمايد به طور بارزى نشان مى‏دهد .مسمط معروف ياد ياران ( ديوان شماره 206 ) كه خطابى لطيف و عبرت‏آميز به يك پيكر موميايى مصر باستانى است مأخوذ از يك قطعه معروف شاعرى انگليسى به نام هوراشيو اسميت H.Smith( 1840 1779 ) است كه اصل آن را ظاهرا از ترجمه فرانسوى اعتصام الملك در مجلّه بهار سال دوم ( شماره 2 رمضان 1339 ) ترجمه و نشر كرده است اما كسى كه مسمط پروين را در ديوان مى‏خواند و از ترجمه شعر ه
    .اسميت در مجله بهار واقف نيست با تعجب از خود مى‏پرسد كه اين پيكر موميايى را پروين در كدام موزه دنيا ديده و در طى كدام مسافرت خارج ممكن است مشاهده كرده باشد كه با اين لحن عميق و عبرت انگيز با آن گفت و شنيد مى‏كند قدرت تعبير و مهارت فنى پروين در نقل مضمون اين قطعه معروف مخصوصا از آنجا پيداست كه مراد گوينده را بدون نقل و تكرار نامهاى خاصى كه مربوط به مصر باستانى است و در اصل قطعه هم هست به زبان شعر كلاسيك فارسى بى‏هيچ لغزش و بى‏هيچ اطناب به بيان مى‏آورد .چنانكه فى المثل به زحمت مى‏توان تصور كرد اين ابيات وى در آن قطعه .
    اين دست كه گشته است پُر چين
    بوده است چو شاخه‏اى برومند ...
    شايد كه به بزمگاه فرعون
    پيموده و داده ساغرى چند



    امضاء

  17. Top | #10

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن اهل بیت علیهم السلام
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    143
    نوشته
    21,044
    صلوات
    4413
    دلنوشته
    5
    اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍاَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک
    تشکر
    45,361
    مورد تشکر
    50,598 در 16,233
    وبلاگ
    15
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    از اين ترجمه پدرش ( بند چهارم ) الهام گرفته باشد اين دست كه به پهلوى تو پر چين شده شايد با فرعون ميگسارى كرده و تعاطى اقداح نموده ...و يا آنچه در اين گفته پروين هست:
    زاندم كه تو خفته‏اى درين غار
    گردنده سپهر گشته بسيار
    بس پاكدلان و نيك‏كاران
    آلوده شدند و زشت كردار ...

    از مضمون اين ترجمه اعتصام الملك ( بند ششم ) از وقتى جسد تو در اين صندوق خوابيده است بسى تبدلات و انقلابات ديده ...اخذ شده باشد .البته زبان محكم و استوار شعر كلاسيك پروين با زبان ساده اما زيباى روزنامه‏اى خاص اعتصام الملك هم نسبت ندارد و پيداست كه شاعر قدرت بيان شاعرانه را بيش از آنكه مديون انشاء پدر باشد به ممارست و مطالعه در آثار قدما مرهون است .
    مضمون نغمه رفوگر ( ديوان شماره 195 ) را هم شاعر ما به احتمال قوى از آنچه بوسيله اعتصام الملك در مجله بهار تحت عنوان نغمه پيرهن به فارسى نقل شده است بايد الهام گرفته باشد اما قدرت قريحه گوينده چنان لطف و صلابتى به كلام پروين داده است كه اين نغمه عميق پرشور و درد را با آن شكايت تلخ و بيان ساده روزنامه‏اى كه در انشاء اعتصام الملك هست نمى‏توان طرف نسبت يافت .
    شعر مسمط گونه‏ اى هم كه تحت عنوان اى گربه ( ديوان شماره 62 ) در خطاب به گربه‏اى گمشده دارد
    و انس و علاقه بانوى جوانى را به يك گربه خانگى كه مايه انس اوست تصوير مى‏كند يادآور يك قصيده عربى است از شاعرى به نام ابو بكر نهروانى معروف به ابن العلاّف ( وفات 319 ) كه هر چند مرثيه در باب گربه‏اى است كه همسايگان شاعر او را كشته‏اند و گربه گمشده‏اى نيست باز از پاره‏اى جهات با شعر پروين بى‏شباهت نيست و قسمت عمده‏اى از اين قصيده در وفيات الاعيان ابن خلكان ( شماره 164 ) مذكور است و هر چند مطلع آن:

    يا هرُّ فارقتنا و لم تَعُدِ
    و كنتَ عندى بمنزل الولد
    بى‏شباهت به مطلع مسمط پروين:
    اى گربه تو را چه شد كه ناگاه
    رفتى و نيامدى دگربار

    بنظر نمى‏رسد و او نيز تا حدى مثل پروين كرّ و فرّى را كه گربه از دست رفته در شكار موش و رغ و ماهى داشت با حسرت ياد مى‏كند مع هذا تصويرهايى كه پروين از بازيها و شيطنتهاى گربه ويش طرح مى‏كند اصالت تجربه او را نشان مى‏دهد و روح مادرانه شاعر كه گربه را به سبب رك كردن فرزندان سرزنش مى‏كند نيز چنان صميمانه است كه مجرد اين شباهت را براى تصور ارتباط بين مضمون شعر پروين با كلام ابن علاف قابل استناد نشان نمى‏ دهد و هر چند با احاطه‏اى كه اعتصام الملك به شعر و ادب عربى دارد اينكه مضمون آن را هم وقتى براى دختر شاعر خويش تقرير كرده باشد مانعى ندارد ظاهرا احتمال اخذ و اقتباس در اين مورد پذيرفتنى نمى‏نمايد خاصه كه مضمون هم عام و مشترك و مربوط به زندگى هر روزينه دختران خانه نيز هست و احساس دلسوزى و شفقت پروينى هم كه در قطعه وى پيداست اصالت دارد و با وجود تجربه زندگى عادى براى شاعره‏اى مثل او بيانش به مأخذ الهام حاجت ندارد .
    مضمون قصايد پروين كه قسمت عمده آنها در سبك ناصر خسرو و سنايى است دقايق اخلاقى و تربيتى است و شيوه بيان وى در اينجا از آنگونه است كه نزد شاعران قديم از خاقانى و ظهير تا كمال اسمعيل و سعدى سابقه دارد و خاقانى در قطعه معروف خويش در باب عنصرى از آن به شيوه تحقيق تعبير مى‏كند كه در عين حال نزد خود او مفهوم زهد و وعظ را هم متضمن است .مع هذا مضمون وعظ و تحقيق پروين هر چند شامل تحذير از تعلقات دنيوى هست متضمن الزام ترك دنيا و التزام فقر و تجرد صوفيانه نيست .
    از اين رو سعى در ايجاد دنيايى بهتر و اهتمام در رفع ظلم و بيدادى را كه در جامعه عصرى هست بر مخاطب الزام مى‏كند و پيداست كه نيل به كمال مرتبه انسانى را بدون رهايى از بيعدالتيهاى اجتماعى ممكن نمى‏داند و براى رفع اين بيعدالتيها هم ترك دنيا و تحقير متاع دنيوى را توصيه نمى‏كند .
    در عين آنكه حصر توجه به متاع دنيوى را شايسته مقام انسانى نمى‏داند سعى و عمل را هم براى اجتناب از حيات كاهلانه و بى‏ثمر الزام مى‏كند .آشكارست كه اين طرز تلقى هم انعكاسى از آرزوهاى بر باد رفته جامعه عصر جوانى خود اوست كه نتوانست بين سعى و عمل با تربيت و اخلاق انسانى پيوند و تعادل بوجود آورد .


    امضاء

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi