کودکی گریان و سر افکنده به خونه اومد، مادرش ازش پرسید : چی شده ؟
کودک گفت: معلم، منو در مدرسه کتک زد.
مادرش پرسید چرا ؟
جواب داد چون می خواس من بگم (الف) و من زیر بار نمی رفتم.
مادرش گفت: چرا نگفتی؟ کودک سینه سپر کرد و گفت: اگه می گفتم (الف)منو مجبور می کرد که بقیه حروف رو تا (ی) بگم . لذا اولشو نگفتم تا مجبور نشم تا آخرش ادامه بدم.
نفس آدمی هم این حکایتو داره. ابتدا هر چی گفت، بهش عمل کردیم و بله قربان گفتیم. به دنبالش مجبورمون کرد تا ابد مطیعش بشیم.
دوستان تزکیه نفس خیلی هم سخت نیست. ولی چون ما با دست خودمان نفس رو بزرگ کردیم ، به نظرمون سخت می یاد.
به مولی امیرالمومنین علی (علیه السلام) عرض کردند: یا علی از کجا به این مقام رسیدید ؟ حضرت فرمودند: سر دروازه دلم نشستم و غیر خدا را راه ندادم.
نفسی که قوی شده، مثل گوشت بره ی پیر می مونه . زیر هاون نرم نمیشه .باید حالا حالاها ضربه بخوره تا کوبیده بشه.اما نفسی که از اول اونو مهارش کردیم، خیلی زود و سریع آرام و نرم می شه.