آيا وجوب فريضه ي امر به معروف و نهي از منکر ،تنها به دلايل نقلي ثابت شده است؟ يا مي توان از طريق حکم عقل نيز به لزوم آن استدلال کرد ؟به عبارت ديگر، آيا اين فرضيه جنبه ي تعبدي دارد و يا از ملاک عقلاني نيز برخوردار است ؟که در صورت دوم ،از يک حکم تعبدي صرف خارج شده و تابع ملاک عقلاني مي گردد .در نتيجه ،ادله ي نقلي جنبه ي ارشاد به حکم عقل پيدا مي کند .
برخي از فقها مثل :سيد مرتضي، ابي الصلاح حلبي و صاحب جواهر رحمة الله عليهم -همچون جمهور متکلمين -(1) وجوب امر به معروف و نهي از منکر را از ادله نقلي استنباط کرده اند؛ در حالي که گروهي ديگر مانند :شيخ طوسي ،علامه حلي ،شهيد اوّل، شهيد ثاني ،کاشف الغطاء و شيخ انصاري رحمة الله عليهم به ادله عقلي نيز استناد کرده اند .(2)
امام خميني ديدگاه دوم را پذيرفته اند، چرا که عقل انساني به صورت مستقل و قطع نظر از دلايل موجود در آيات و روايات ، بر جلوگيري از تحقق معصيت مولي تأکيد دارد، به اين ترتيب ، چون عقل انسان صدور معصيت را مبغوض مي داند ، بر جلوگيري از تحقق آن در خارج حکم مي کند. (3)
وجوب عقلي
در تبيين استدلال عقلي بر وجوب اين فريضه، بر دليل هايي چون :قاعده لطف ،مقدمه حفظ نظام، لزوم جلوگيري از معصيت، مصلحت جامعه و ضمانت اجراي قانون استناد شده است .بر اساس اين نظريه ،امر به معروف و نهي از منکر از احکام ابداعي شرع نيست؛ بلکه در همه جوامع و نظام هاي حقوقي ،ماهيتي شناخته شده و مقبول دارد ،هر چند که اسلام براي اين موضوع عقلايي -مانند موضوعات ديگري از قبيل نکاح - احکام و ضوابط خاصي قرار داده است .(4)
در صورتي که وجوب «امر به معروف و نهي از منکر»بر دليل عقلي مستند باشد ،با توجه به اين که عقل به صورتي مطلق، جلوگيري از وقوع امور ناپسند و مبغوض خداوند را واجب مي داند، دايره شمول اين واجب عقلي نيز موسّع بوده و حتي منکراتي را در که در خارج نيافته ؛ولي در معرض تحقق قرار دارد نيز شامل مي شود .(5)
وجوب کفايي
در وجوب اين فرضيه ،اين بحث بين فقها مطرح شده است که آيا اين فريضه واجب کفايي است يا واجب عيني ؟فرق اين دو نظريه اين است که اگر به وجوب کفايي فريضه قائل شويم ،در صورتي که عده اي به اين وظيفه عمل کردند، تکليف از ديگران نيز ساقط است. بنابراين ،افراد ديگر که در عمل به فريضه اقدام نکرده اند ،مسئوليتي نداشته و مرتکب ترک فريضه هم نشده اند .اما اگر بر وجوب عيني، معتقد شويم ،لازمه اش اين است که همگان به طور يکنواخت و به صورتي مستقيم ،مخاطب تکليف معين هستند .از اين رو ،عده اي که به فريضه عمل کرده اند، مأجور بوده و ترک کنندگان فريضه، گناهکار مي باشند .