نمایش نتایج: از شماره 1 تا 6 , از مجموع 6

موضوع: (...◕✿◕◕✿◕ اخلاق و جنسيت در حديث «خصال النساء»(2) ◕✿◕◕✿◕...)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض (...◕✿◕◕✿◕ اخلاق و جنسيت در حديث «خصال النساء»(2) ◕✿◕◕✿◕...)





    1. دين و اخلاق جنسيتي


    ممكن است كسي بخواهد متعبدانه به آموزه هاي ديني، فارغ از يافته هاي علمي و مطالعات اخلاقي، تن بدهد. براي اين كا نيز بايد نخست صحت انتساب حديث احراز و سازگاري مضمون آن با ديگر آموزه هاي ديني روشن گردد. براي اين كار بايد آن را از برون و درون سنجيد و به بررسي سند و محتواي خود حديث و مقايسه آن با آموزه هاي ديني در باره اخلاق و جنسيت دست زد. در اين باره از سه منظر مي توان اين حديث را بررسي كرد:1. سند حديث، 2. محتواي حديث، 3. مقايسه حديث با آموزه هاي قرآني.







    امضاء



  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    1-1. بررسي سندي حديث

    جز سيد رضي، چهار تن ديگر اين حديث را نقل كرده اند. ازاين راويان، تنها ابو طالب مكي مقدم بر سيد رضي است. بنابراين، تنها منبع نهج البلاغه به احتمال قوي همين روايت مكي در قوت القلوب است؛ زيراسيد رضي (م406ق) است و نهج البلاغه را در سال 400ق، به پايان رسانده است، حال آن كه آمدي (م 510ق)، فتال نيشابوري 508ق) و زمخشري (م538ق) است. بنابراين، تنها ناقلي كه پيش از نهج البلاغه اين حديث را آورده است، ابو طالب مكي (م386ق)، در قوت القلوب خويش است. وي نيز در اين كتاب حديث خود را به صورت مرسل آورده است. گرد آورندگان معاصر نهج البلاغه كه خواسته اند، متن كامل نهج البلاغه را به دست دهند، حديث خود را به اين منبع مستند كرده اند.(1)محمد مهدي جعفري نيز نتوانسته است سند اين حديث را نشان دهد.(2) با آن كه هادي كاشف الغطا معتقد است نهج البلاغه پس از شريف رضي، هيچ گونه تغيير نكرده و نسخه اصلي به خط گردآورنده موجود است، به گونه اي كه حتي «يك كلمه»(3) بدان افزوده نشده است، عملاً بايد وجود تغييراتي را در اين متن پذيرفت كه مهم ترين آن، نبود برخي كلمات قصار در برخي از نسخ است. وي با آن كه كوشيده است تا اسناد سخنان حضرت امير را از دل متون تاريخي بيرون بكشد، موفق نشده براي اين حديث سندي بيابد. از اين رو، در بخشي كه به منابع كلمات قصار اختصاص داده، به اين حديث اشاره نكرده است. بدين ترتيب، با حديثي مرسل مواجه هستيم كه براي نخستين بار در متني صوفيانه از اهل سنت پديدار شده است.

    مهم تر، آن كه اين حديث در برخي از نسخه هاي كهن نهج البلاغه نيامده است. اين كار نسخه شناسان است كه با ردگيري نسخ كهن دريابند كه اين حديث در كدام نسخه هاي كهن آمده است، ليكن در اين جا به استناد سه منبع مي توان اين ادعا را پيش كشيد كه اساساً چه بسا در نسخه اصلي نهج البلاغه اين حديث نبوده است. يكي كتاب حدائق الحقائق في شرح نهج البلاغه است كه در قرن ششم نوشته شده است. قطب الدين كيذري بيهقي، عالم بزرگ شيعي در اين كتاب اين حديث را نقل نمي كند و ظاهراً در نسخه او نشاني از آن نبوده است. گفتني است كه اين كتاب دو جلدي شرح همه نهج البلاغه است و در آن احاديث قبلي و بعدي اين حديث شرح شده، ليكن خبري از اين حديث در آن نيست. جاي منطقي اين حديث در صفحات 664-665 اين كتاب مي توانست باشد.(4)





    امضاء



  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    منبع دوم، معارج نهج البلاغه است، كه نخستين شرح بر جاي مانده از نهج البلاغه به شمار مي رود، (5) و در آن اشاره اي به اين حديث نشده است. اين شرح نيز كامل است وشرح احاديث قبل و بعد از آن تا پايان آمده است.(6) در باره تشيع نويسنده اين شرح اختلاف نظر است كه محقق آن، آقاي اسعد الطيب، پس از نقل دلايل طرفين، به تسنن وي نظر مي دهد.(7)


    اين دو منبع از جهاتي شبيه هم هستند: هر دو به قرن ششم تعلق دارند و نويسنده هر دو بيهقي است. مهم تر، آن كه شارحان اين دو منبع نخواسته اند نهج البلاغه موجود زمان خود را بازسازي كنند، بلكه همان متن موجود را شرح كرده اند. ليكن منبع سوم از اين جهت متفاوت است. اين منبع از آن دكتر صبري ابراهيم السيد است كه در آن كوشيده با بررسي اسناد تاريخي تنها آن سخناني را كه احرازشان به حضرت امير مؤمنان قطعي است، در كتاب خود ثبت كند و بدين ترتيب، نهج البلاغه اي متفاوت به دست دهد. وي كه از محققان اهل سنت است، درنهج البلاغه «موثق» خود اين حديث را نياورده است. در واقع، نهج البلاغه وي شايد حدود نصف نهج البلاغه شناخته شده باشد و او تقريباًٌ بسياري از خطبه ها، نامه ها و حكمت هاي معروف را حذف كرده است. در اين ويرايش و حذف و اصلاح، چه بسا مسائل عقيدتي و فرقه اي حاكم بوده است و او از منظري خاص كوشيده باشد برخي از خطبه ها، به خصوص خطبه سوم را حذف كند. به همين سبب، ممكن است كار او علمي و دقيق نباشد. اما در باره حديث خيار خصال النساء، اين ترديد موجه به نظر نمي رسد و مي توان گفت كه او نتوانسته است دلايلي قانع كننده براي آوردن آن بيابد. در واقع، وي حكمت پيش از آن، يعني حكمت 233 را آورده و حكمت بعدي در اين كتاب حكمت 246 است و در اين ميان دوازده حكمت را يكجا حذف كرده است.(8) گفتني است كه اين كتاب درنوع خود، اولين كار است.

    بدين ترتيب، با نقادي بيروني، روشن مي شود كه اين حديث نه تنها سندي ندارد، در برخي از نسخ كهن نيز نيامده است. با اين همه كسي از شارحان به اين نكته اشاره نكرده است.



    امضاء



  5. Top | #4

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    2-1. بررسي محتوايي حديث


    اين حديث ساختاري استدلالي دارد؛ به اين معنا كه ادعايي مطرح مي شود، نمونه هاي آن بيان و به سود هر نمونه استدلال مي شود. در نتيجه، با حكمي تعبدي رو به رو نيستيم و مي توانيم در اين استدلال ها درنگ و ترديد كنيم. در اين حديث، سه استدلال به سود سه ادعا مطرح شده است كه به نظر نمي رسد هيچ يك پذيرفتني باشد. نخست، ميان تكبرو عفت پيوندي مثبت بر قرار شده و ادعا شده است كه زن متكبر خود را در اختيار ديگران قرار نمي دهد؛ حال آن كه رابطه اي ضروري ميان اين دو نيست. آنچه شخص را از كجروي باز مي دارد، ايمان يا ترس از تنبيه و يا نياز به همرنگي با جماعت است، نه تكبر. اگر هم استدلال فوق پذيرفته شود، حداكثر آن است كه شخص متكبر خود را در اختيار هر «ناكسي» نمي گذارد؛ ليكن همچنان امكان همدلي با «كسان» و همگنان بر قرار است. نكته مهم تر درباره تكبر، آن است كه اين رذيلت در سنت ديني از منفورترين رذايل به شمار مي رود و در باره آفات آن بسيار سخن گفته شده است كه يكي از آنها بازدارندگي آن از كمال و ديگري خردسوزي است. در موارد ديگري از حضرت امير وديگر ائمه به صراحت آمده است كه تكبر مانع كمال شخص مي شود و اين مطلبي است مجرب و بديهي. انسان تا زماني كه احساس نقص و نياز مي كند، به حركت ادامه مي دهد، اما از زماني كه دچار عجب شد و شيفته كمالات خويش گرديد، يا آلوده تكبر شد و خود را از ديگران برتر ديد، از كسب كمالات باز مي ماند. به همين سبب، حضرت

    امير فرموده است:

    الاعجاب يمنع الازدياد؛

    خود شيفتگي مانع فزون جويي است.(9)

    بيهقي نيز در شرح اين حديث مي نويسد:






    امضاء



  6. Top | #5

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    زيرا شخص خود شيفته معتقد است كه كامل شده است. از اين رو، در پي كمال بر نمي آيد، چون كه فزون خواهي بعد از كمال محال است.(10)

    اين حقيقت روانشناختي اختصاص به زن و مرد ندارد. در نتيجه، اگر واقعاً خودشيفتگي و تكبر كه نتيجه آن است مانع كمال خواهي انسان مي شود، هم براي مرد رذيلت است و هم براي زن. باز در روايات متعدد، عجب وتكبر، نشان كم خردي و حماقت دانسته شده است و اين تعليل عام است. به همين سان مي توان تصريحاتي در روايات ديد كه تكبر را ناشي از حقارت نفس مي داند.(11) اين تفسير و تبيين ها درباره عجب و تكبر فراتر از جنسيت قرار مي گيرد. در نتيجه، معقول نيست كه باتوجه به اين همه روايات باز بگوييم كه تكبر براي جنس مرد بد است، ولي براي جنس زن خوب و حتي بهترين فضيلت است.


    استدلالي كه به سود بخل زن شده است، نيز قوت چنداني ندارد. گفته شده است كه زن بخيل مال خود و مال شويش را حفط مي كند. اما اين استدلال پذيرفتني نيست، زيرا به تصريح روايات، بخل ريشه در بدگماني به خداوند دارد و به گفته حضرت امير مؤمنان (ع) :

    ان البخل و الجبن و الحرص غرائز شتي يجمعها سوء الظن بالله؛

    بخل و ترس و آز سرشت هايي جدا جداست كه فراهم آورنده آنها بدگماني به خداست.(12)

    به همين سبب نيز رسول خدا و اهل بيت(ع) بامداد و شامگاه از بخل به خدا پناه مي بردند.(13)

    استدلال در اين حديث، چنان عام و كلي است كه تاب تخصيص ندارد. از اين منظر، انسان بخيل در واقع، چون به خدا اعتماد و به رزاقيت او باور ندارد، به داشته هاي خود بخل مي ورزد. اين قاعده به زن يا مرد اختصاص ندارد وزن بخيل همان قدر به خدا به گمان است كه مرد بخيل، پس اگر طبق اين منطق، بخل بد است، هم براي مرد رذيلت است و هم زن، نه آن كه زيبنده زنان باشد. افزون بر اين، در احاديث ديگري امير مؤمنان از بخشش و دهش زنان به نيكي ياد كرده و آن را ستوده است؛ براي مثال مي فرمايد:

    خيرالنساء الطيبة الريح، الطيبة الطعام، التي ان انفقت انفقت قصد وان مسكت، امسكت قصداً. تلك من عمال الله و عامل الله لا يخيب.(14)


    بهترين زنان، خوش بوي، خوش طعام است؛ آن كه هرگاه انفاق كند، به ميانه روي انفاق كند و هرگاه دست نگهدارد، به ميانه روي دست نگهدارد. وي از كارگزاران خداست و كارگزار خدا نوميد نمي شود.



    امضاء



  7. Top | #6

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن زنان
    تاریخ عضویت
    June 2012
    شماره عضویت
    2988
    نوشته
    8,405
    صلوات
    14
    دلنوشته
    1
    خدایا به تو پناه میبرم از شر همه بدیها و ناملایمات زندگی پناهم ده که جز تو پناهی ندارم
    تشکر
    21,156
    مورد تشکر
    24,923 در 7,352
    وبلاگ
    1
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    اين حديث با منش و منطق اهل بيت عليه السلام، چه زن و چه مرد، سازگارتر از حديثي است كه بخل زنان را مي ستايد. وانگهي، حفظ مال شوهر، از حوزه بخل يا بخشش خارج بوده و وظيفه زن است و نشانه امانتداري وي.
    استدلالي نيز كه به سود ترس زنان شده، ناپذيرفتني است. در روايتي آمده است زني كه ترسو باشد، از هرچه سر راهش قرار گيرد، مي ترسد ودر نقل ديگري آمده است زني كه ترسو باشد، از خانه اش خارج نمي شود. هيچ يك از اين دو استدلال مقبول نيست. درست است كه تهور و بي باكي چه بسا كار دست زنان مي دهد و برخي از قربانيان حوادث ناخوشايند به دليل مخاطره جويي قرباني شده اند، اما به همان نسبت نيز زنان ترسو قرباني شده اند. در نتيجه، مي تون گفت كه ترس و تهور هر دو براي زنان خطرناك است. ديگر، آن كه ترس زن از هرچيز و در همه شرايط، مانند جنگ يا تهاجم جنسي خوب نيست. در هنگام ترس، قدرت تفكر و تصميم گيري شخص فلج مي شود و نمي داند كه كدام اقدام مناسب است و حتي اگر هم آن را بداند، جرأت انتخاب آن را ندارد. اين مسأله هم در مرد مشكل ساز است و هم در زن و دليلي بر فضيلت شمردن آن در زنان وجود ندارد.

    بيرون نرفتن زن از خانه نيز اگر فضيلت باشد، بايد نتيجه گرفت كه زنان يا دختران پيامبر و ائمه(ع) كه از خانه بيرون مي رفتند - از اين فضيلت بي بهره بودند. از قضا كساني هستند كه همين نتيجه را گرفته اند و در شرح اين حديث و دفاع از آن نوشته اند:


    روايت شده است كه حضرت زينب تنها قسمت داخلي در خانه خود را مي شناخت و هرگاه ناچار مي شد كه از خانه خارج شود؛ با حجاب و شبانه از خانه خارج مي شد؛ در حالي كه حسن(ع) در سمت راست او، حسين(ع) در سمت چپش و امير مؤمنان پيشاپيش او حركت مي كرد.(15)


    همچنين حضرت سكينه چنان ملازم خانه و مسجد بود كه چون حسن مثني عموزاده اش او را از امام حسين(ع)خواستگاري كرد، حضرت پاسخ داد:


    دخترم فاطمه را كه در عبادت چونان مادرم زهراست، به تو مي دهم، اما سكينه به درد مردي نمي خورد؛ زيرا غالباً در حال استغراق با خداوند است.(16)


    در واقع، براي توجيه اين حديث نه تنها مسلمات تاريخي و سنت ائمه(ع) ناديده گرفته مي شود، بلكه حتي ارزش هاي اصيل اسلامي و حضور اجتماعي، به سود دعاوي نادرست تاريخي و ضد آموزه هاي اسلامي كنار نهاده مي شود.
    اين دشواري ها موجب شده است تا برخي از شارحان هوشمند متوجه برخي نقص هاي متني و محتوايي اين حديث عام است وكلي و تاب چنان تاويل هايي را ندارد از اين رو، يا بايد آن را همان گونه كه شارحان كهن به طور مطلق پذيرفته بودند، پذيرفت يا آن را كنار نهاد.



    امضاء



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi