ایمان امام علی تحقیقی بود یا تقلیدی؟
از دیگر شبهات مخالفین شیعه
اگر در تاریخ نگاهی کنید,می بینید که حضرت علی اولین کسی بود که به قول شیعیان اسلام آورد,ولی چون ایشان کودکی بودند ایمان آوردنشان تقلیدی بود بر عکس خلفای که پیر و صاحب عقل بوده اند و ایمانشان را به طور تحقیقی کسب کرده اند,و ایمان تحقیقی خیلی ارزشش بیشتر از ایمان تقلیدی است
در پاسخ به این شبهه چند نکته قابل توجه است
نکته اول
به طور قطع معلوم نیست که علی علیه السلام در سن چند سالگی ایمان آورده است.از ابن مسعود نقل شده كه در سن پانزده سالگي يا شانزده سالگي ايمان آورده است
و باز شداد بن اوس نقل ميكند كه در پانزده سالگي. راوي ديگر نقل كرده در چهارده سالگي و ديگري گفته در يازده سالگي و راوي ديگر نوشته در پانزده سالگي ايمان آورده است(1)
نکته دوم
حالا فرض کنیم علی علیه السلام در سن خیلی کم ایمان آورده است,چیزی که قطعی است سن بلوغ در احكام شرعيه معتبر است نه در امور عقليه،معلوم است ايمان به خدا و تصديق رسالت از امور عقلي است نه از تكاليف شرعي.
نکته سوم
این مطلب که در بزرگسالی عقل انسان افزایش می یابد این مطلب کلیت ندارد,هستند کسانی که در سن کم عقلشان از بزرگسالان خیلی بیشتر است
نکته چهارم
اگر ایمان علی علیه السلام در کودکی دارای ارزش نبود چرا پیامبر اکرم در مجلسی به این ایمان افتخار می کند
در مجلسي که ابوبکر، عمر و ابوعبيده جراح در آن حاضر بودند,پیامبر اکرم دست بر شانه علي(عليه السلام) زد و فرمود: «اي علي تو اولين مؤمني هستي که ايمان آوردي و اولين مسلمي هستي که مسلمان شدي و تو براي من، به منزله هارون نسبت به موسي هستي»؟(2)
=====================
شبهه دیگر:
اگر در تربت کربلا شفاست پس چرا بیمارستان می سازید و به پزشک رجوع می کنید؟
این اشکال اخیرا از سوی وهابی های عالم نما طرح شده بود
در پاسخ به این شبهه به نکات زیر توجه شود
نکته اول:
شکی نیست که شفا به دست خداوند است چنان چه در بعضی از چیزها خداوند شفا قرار داده است از جمله در قرآن(3)، عسل(4) و... و از جمله در خاك كربلا.
اگر قرار باشد این اشکال این وهابی را بپذیریم باید به آن ها بگوییم خداوند در قرآن,عسل و قرآن را شفا اعلام کرده پس چرا خود شما با وجود این دو(قرآن و عسل) بیمارستان درست می کنید,چرا نمی روید مستقیما از خود قرآن شفا بخواهید
نکته دوم:
شفا دادن تربت، تنها به اذن خداست همچنان که شفا دادن قرآن هم به اذن خداست
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ الْبَصْرِيِّ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ: طِينُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ إِذَا أَكَلْتَهُ فَقُلْ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ رِزْقاً وَاسِعاً وَ عِلْماً نَافِعاً وَ شِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.(5)
از محمد بن اسماعيل البصرى از بعض رجالش از امام صادق (ع) روايت شده است كه خاك قبر امام حسين(ع) شفاى از هر دردى است، در هنگام خوردن بگو: به نام خدا و با استعانت از خدا، خداوندا آن را رزق واسع و علم نافع قرار بده و شفاى از هر دردى قرار بده، بدرستيكه فقط تو بر هر كارى توانا هستى.
روايات اهل سنت هم نيز گوياى اين است كه شفاء، تنها به دست خداوند است و او است شفاء را در آنچه بخواهد قرار دهد.
نکته سوم:
اسباب شفا از ديدگاه روايات اهل سنت
غبار مدينه» شفاست
عَنْ إِسْمَاعِيل بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ ثَابِتِ بْنِ قَيْسِ بْنِ شَمَّاسٍ، عَنْ أَبِيهِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): غُبَارُ الْمَدِينَةِ شِفَاءٌ مِنَ الْجُذَامِ.( 6)اسماعيل بن محمد بن ثابت بن قيس بن شماس از پدرش از رسول خدا صلي الله عليه و آله روايت كرده است: گرد وغبار شهر مدينه شفاى از جذام است.
حال سؤال ما از اين وهابی این است كه:وقتى خاك مدينه،، عسل، و.......... بتوانند به اذن پروردگار شفا دهند، چه مانعى وجود دارد كه خاك كربلا نيز چنين خاصيتى داشته باشد؟
چرا پادشاهان عربستان كه بارها و بارها به كشورهاى اروپايى و آمريكايى براى مداوا رفته، از اين چيزها استفاده نكرده است تا شفا پيدا كند؟
پی نوشت ها:
1-(منهاج البراعة في شرع نهج البلاغة، ميرزا حبيب اللَّه خوئي، كتاب فروشي اسلامي تهران، ناشر مؤسسه دار العلم قم، چاپ سوم، ص284
2- مناقب آل ابي طالب، ج 1، ص290 و ج 3 ص378؛ تاريخ طبري، ج 4، ص433؛ ذخائر العقبي في مناقب ذوي القربي، ص58؛
3- یونس آیه 57
4- نحل آیه 69
5- كامل الزيارات، ص461
6- السيوطي،الفتح الكبير في ضم الزيادة إلى الجامع الصغير، ج2 ص242