نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: امام حسن چگونه راضی شد با معاویه که پدرش را ناسزا می گفت,صلح کند؟(نقدی بر گفتار وهابیون)

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض امام حسن چگونه راضی شد با معاویه که پدرش را ناسزا می گفت,صلح کند؟(نقدی بر گفتار وهابیون)

    محمد باقر سجودی این وهابی که در شبکه های وهابی تبلیغ می کند در یکی از سخنانش می گفت:

    شیعه می گوید:

    معاویه علی را سب می کرد و 80 سال این کار ادامه داشت.معاویه، حضرت علی را تارک نماز و قاتل عثمان می دانست و در زمان امویان بالای منبر علی را سب می کردند...

    جواب سجوی وهابی به گفتار شیعیان:

    این گفته دروغ است. امام حسن ، چگونه راضی شد با مردی صلح کند که پدرش را ناسزا می گوید آن هم بر سر منابر ! در کتاب های ما نوشته شده است که معاویه از شنیدن خبر مرگ علی گریه کرد. زنش گفت: دیروز با او می جنگیدی؛ امروز گریه می کنی؟
    فرمود :مردم نمی دانند چه شخصیتی را از دست داده اند.
    پس باید بگوییم: شما شیعیان دشمن معاویه هستید و دوستدار فتنه. لذا ادعای شما را هیچ عاقلی قبول نمی کند.

    در پست های بعد به نقد این ادعا می پردازیم


  2.  

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    در این که معاویه به امام علی علیه السلام ناسزا می گفت شکی نیست,این مطلب حتی در کتب اهل سنت تصریح شده است

    به طور خلاصه فقط به سه مورد اشاره می کنم

    بلاذری در انساب الأشراف می‌نویسد

    کتب معاویة إلی المغیرة بن شعبة : أظهر شتم علی وتنقصه
    معاویه به مغیرة بن شعبة نامه ‌ای نوشت و دستور داد که آشکارا به علی (علیه السلام) دشنام ده و از او بدگویی کن

    انساب الأشراف ، ج5 ،‌ ص30 ،‌ ط الأولی ، دار الفکر ، بیروت
    ----------------
    فكتب الحجاج إلى محمد بن القاسم الثقفي أن ادع عطية فإن لعن علي بن أبي طالب وإلا فاضربه أربعمائة سوط واحلق رأسه ولحيته فدعاه فأقرأه كتاب الحجاج فأبى عطية أن يفعل فضربه أربعمائة وحلق رأسه ولحيته
    حجاج به محمد بن قاسم ثقفی نامه نوشت که عطیه را بیاورد ؛ پس اگر علی بن ابی طالب را لعنت کرد که هیچ ؛ و گرنه او را چهارصد تازیانه بزن و سر و ریش او را بتراش ؛ پس او را احضار کردند ؛ و نامه حجاج را برای او خواند ؛ اما عطیه قبول نکرد ؛ پس او را چهار صد شلاق زدند و سر و ریش او را تراشیدند

    الطبقات الكبري ، ج6 ، ص304 و تهذيب التهذيب ، ابن حجر ، ج7 ، ص201
    ----------------
    طبری ، تاریخ نویس معروف اهل سنت می‌نویسد:

    أن معاویة بن أبی سفیان لما ولى المغیرة بن شعبة الکوفة فی جمادى سنة 41 دعاه فحمد الله وأثنى علیه ثم قال : ... ولست تارکا إیصاءک بخصلة لا تتحم عن شتم على وذمه والترحم على عثمان والاستغفار له والعیب على أصحاب على والاقصاء لهم وترک الاستماع منهم ... .
    معاویه ، وقتی که در سال 41 هـ مغیرة بن شعبه را والی کوفه قرار داد به وی دستور داد و گفت : یک مطلب را فراموش مکن و بر آن پافشاری کن و آن فحش و ناسزاگویی به علی (علیه السلام) است و در مقابل از عثمان به عظمت یاد کن و همیشه برای وی طلب آمرزش نما و از یاران علی (علیه السلام) بدگویی کن و آنان را تبعید نما و به سخنانشان گوش نکن .

    تاریخ طبری‌ ،‌ ج4 ، ص188

    ادامه دارد.............................


  4. Top | #3

    عنوان کاربر
    کارشناس افتخاری سایت
    تاریخ عضویت
    January 1970
    شماره عضویت
    2479
    نوشته
    929
    تشکر
    1,108
    مورد تشکر
    4,595 در 919
    دریافت
    1
    آپلود
    0

    پیش فرض

    درباره انگیزه صلح امام حسن در کتب اهل سنت آمده است که:

    «ايها الناس قد علمتم ان الله جل ذكره و عز اسمه هداكم بجدى و انقذ كم من الضلالة، و خلصكم من الجهالة، و اعزكم به بعد الذلة، و كثركم به بعد القلة، و ان معاوية نازعنى حقا هولى دونه، فنظرت لصلاح الامة و قطع الفتنة و قد كنتم بايعتمونى على ان تسالموا من سالمنى و تحاربوا من حاربنى، فرايت ان اسالم معاوية و اضع الحرب بينى و بينه، و قد صالحته و رايت ان حقن الدماء خير من سفكها و لم ارد بذلك الا صلاحكم و بقائكم‏«و ان ادري لعله فتنة لكم و متاع الى حين‏

    اى مردم بخوبى دانسته‏ ايد كه خداى بزرگ شما را به وسيله جد من(ص)هدايت فرمود، و از گمراهى نجات داد، و از نادانى و جهالت رهانيد، و پس از خوارى عزيزتان كرد و بعد از قلت و كمى عددتان بسيار كرد، و همانا معاويه درباره حقى كه مخصوص به من ست‏ با من به منازعه برخاسته و من صلاح امت و قطع فتنه را در نظر گرفتم و شما هم با من بيعت كرديد تا با هر كس كه من مسالمت كردم مسالمت كنيد، و با هر كس جنگيدم بجنگيد، و من چنان ديدم كه با معاويه به مسالمت رفتار كنم و آتش بس برقرار سازم و با او مصالحه كنم، و چنان ديدم كه جلوگيرى از خونريزى بهتر است، و منظورى از اين كار جز خيرخواهى و بقاى شما ندارم‏ و اگر چه من مى‏ دانم شايد براى شما آزمايش و بهره‏ اى است تا مدتى معين


    ‏ ينابيع المودة(چاپ اسلامبول)، ص 293

    انساب الاشراف ج 1 ص 386

    البدء و التاریخ ج 5 ص 237

    تاریخ مختصر الدول ج 1 ص 57
    الصواعق المحرقه علی اهل الرفض ج 2 ص 397-400


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi