دكتر صبحي صالح از محققان برجسته معاصر عرب ، از ابوالبقاء نقل مي كند كه گفت :
«قرآن چيزي است كه لفظ و معناي آن از خداست و اما حديث قدسي چيزي است كه لفظ آن از پيامبر است و معناي آن از خدا كه به وسيله الهام يا خواب به پيامبر ، القاء كرده است.» (4)
به گفته دانشمند نامدار ، تهانوي :
احاديث قدسي را خداوند در شب معراج به پيامبر الهام كرده و به آن «اسرارالوحي» هم گفته مي شود و نيز به قرآن «الوحي المتلوّ» (وحي تلاوت شده) و به احاديث قدسي «الوحي المرويّ» (وحي روايت شده) گفته مي شود و احاديث قدسي ، احكام قرآن را ندارد ، بنابراين نمي توان آن را در نماز قرائت كرد و جمله هاي آن را سوره يا آيه ناميد و مس كتابت آن بدون وضو ، جايز است و حائض و جنب مي توانند آن را بخوانند. ديگر اينكه نمي توان آنها را به صورت «قال الله تعالي» نقل كرد و بايد به صورت «قال رسول الله فيما يرد به عن ربه» نقل نمود. (5)
توجه كنيم كه به كتابهاي آسماني ديگر مانند صحف ابراهيم و تورات و انجيل و زبور ، در اصطلاح ، حديث قدسي گفته نمي شود و اينكه بعضي ها گزيده هايي از متون اين كتابها را جمع آوري كرده اند حديث قدسي نيست مانند كاري كه مرحوم مجلسي در بحار كرده و مواعظي را از قرآن و ديگر كتاب هاي آسماني گردآورده است. (6)
آري اگر جمله اي را پيامبر اسلام (ص) و ائمه معصومين (ع) از گفتار خداوند به آدم و نوح و موسي و عيسي و پيامبران ديگر نقل كرده اند يا حتي از كتابهاي آسماني آنها نقل كردند حديث قدسي تلقي مي شود و جزء الهامات الهي به پيامبر ، محسوب مي شود كه از زبان خداوند نقل مي كند.