مسأله ديگرى كه باز سبب شده است علماى جديد از آن تعريف دست بردارند مسأله تكامل علوم است.
دیده می شود گاهی یک نظریه جدید علمی مطرح می گردد که بعد ها نقض می شود حال ، اگربگوييم حقيقت يعنى آنچه كه مطابق با واقع و نفس الامر است، دیگر ممکن نیست که هر دو نظریه مطابق با واقع باشند زیرا دو واقع وجود ندارد،
از طرفى هم نمىتوانيم بگوييم كه آن نظريه گذشته باطل بود و با حقيقت سنخیتی نداشته، ناچار بايد آن را حقيقت بدانيم، اين را هم حقيقت بدانيم. ولى اين با تعريف حقيقت كه مطابقت با واقع می باشد سازگاری ندارد پس به فکر چاره افتادند و واقعیت را تعریف به آن چیزی کردند كه مفيد فايده باشد ،
بدين ترتيب نظريه منسوخ در زمان خودش مفيد فايده بوده و نظریه جدید هم در زمان خودش مفيد فايده است.
لكن در ادامه تحقیق مفصلا پاسخ این مسائل را بررسی خواهیم نمود ، ولي پيش از آن بهتر است به تحلیل مفردات تعریف حقیقت بپردازیم که قبل از همه با واژه مبهم نفس الامر مواجه می شویم و به تبیین آن خواهیم پرداخت.