از سوی دیگر، میتوان دستهبندی این نیازها را به حلال و حرام، تصوف اسلامی نامید. انسان برای ارضای حاجات خود اقدام نمیکند، مگر اینکه از رضای الاهی مطمئن باشد. با این روش، او از ورود به عرصۀ انحراف به سبب امیال خویش، که غالباً انعکاس جهان مادی اطراف اوست، مصون میماند. در حقیقت، این تصوف با تصوف معروف، که بر اساس بیتوجهی کامل به امیال به منظور تصفیۀ نفْس و کمال روح استوار است، فرق دارد. این تصوف انسان را از عادت به تبعیت از وضعیتی که نفْس از طریق امیال بر او تحمیل میکند، پاک و منزّه میدارد. آنچه از انسان خواسته میشود این است که در محیط خود فعال باشد نه منفعل، مؤثر باشد و عامل پویای ترقی و تعالی. حصول به این هدف، با غرق شدن در امیال ممکن نخواهد بود. علاوه بر موارد و علل حلال و حرام در احکام اسلام، آنچه بسیار جالب است، این است که اسلام از حلال و حرام به طیّبات و خبایث تعبیر میکند و این امر، در حقیقت، پاک دانستن انسان است و تکریم او.
عرضۀ احکام اسلام در این مختصر و بررسی تأثیرات آنها در حفظ ارزشهای انسانی، مشکل است. لذا، در پایان بحث، به ذکر چند مثال اکتفا میکنیم.
عبادات و واجبات و محرمات محدود به امکان و توان آدمی است و عُسر و حَرَج موجب رفع حکم میشود. اصل ضرر و ضرار نیز در احکامِ حقوق و معاملات به همینگونه است.
جهل، اجبار، اضطرار، اشتباه، فراموشی، هر کدام میتواند رافع مسئولیت باشد و تعهد را باطل کند.
کار، عبادت به شمار میرود و معاشرت و ایفای وظیفۀ خانوادگی و اجتماعی، همه، در چارچوب عبادات قرار میگیرند تا قداست و انسانمحوری را از دست ندهند.