قضا و قدر از نگاه امام علی(ع)
در ميان مشركان مكه و اكثر نقاط شبه جزيره، انديشه جبر، اختيار و اينكه آيا انسان در كارهاى خود مختار است يا مجبور، كمتر مطرح بود، زيرا انديشيدن در مورد شيوه كار انسان، كه آيا رنگ اختيار دارد يا جبر، از آنِ محيط هاى علمى و فلسفى است كه براى اين نوع بحثها انگيزه دارند، اما در محيط هاى يادشده چنين انگيزهاى در ميان اكثريت آنها وجود نداشت. تنها اقليتى از آنان شرك خود را از طريق مشيت الهى توجيه مى كردند كه وحى الهى آن را از آنها چنين نقل مى كند:
«سَيَقولُ الّذين أشْرَكوا لو شاء اللَّهُ ما أشْرَكنا و لا آباؤنا...(1)».
كسانى كه شرك ورزيدند، خواهند گفت كه اگر خدا مى خواست، نه ما و نه نياكان مان شرك نمى ورزيديم.....
و در آيه ديگر، برخى از گناهان را از اين راه توجيه مى نمودند چنان كه مى فرمايد:
«و إذا فَعَلوا فاحِشَةً قالوا وَجَدْنا عليها آباءَنا و اللَّه أمَرَنا بِها قل إنَّ اللَّهَ لا يَأمُرُ بِالفَحْشاءِ أتَقولونَ على اللَّه ما لا تعلمونَ(2)».
آنگاه كه عمل زشتى انجام مى دهند، مى گويند پدران ما نيز چنين بودند و خدا نيز به آن امر كرده است، بگو خدا هرگز به كار زشت فرمان نمى دهد، آيا چيزى را كه نمى دانيد به خدا نسبت مى دهيد؟