نتیجه
1- دین اسلام همانگونه که انسان را دینی خواسته است، بدانگونه نیست که اقتضائات روحی- روانی، فکری و جسمانی آدمی را مورد توجه قرار ندهد. به عبارت دیگر انسانشناسی اسلام به گونهای نیست که تنها او را به عنوان یک موجود تک بعدی و انتزاعی در نظر بگیرد، بلکه تمام ابعاد وجودی او را به عنوان یک کل در نظر گرفته و مورد توجه قرار میدهد.
2- اسلام دین فطرت و فطرت همان نحوة خاص آفرینش انسان است چنانکه اگر انسان هماهنگ با فطرت و ارزشهای مربوط به آن عمل کند به سوی سعادت رهنمون خواهد شد. در آیات قرآنکریم دین و فطرت دو حقیقت متناظر بر هم تلقی شده است. بنابراین اسلام دین انسانی است و ایمان و دلبستگی به آن و عمل به موازین اسلامی نه تنها انسان را از خود بیگانه نمیکند بلکه از آنجا که ایمان و عمل مذکور به مقتضای فطرت و اندیشه است، انسان را فربهتر و من اصیل او را «من» تر میسازد.
3- اسلام دین جامع است و همه نیازها، اقتضائات، گرایشها و امیال آدمی را مد نظر دارد و برای هر یک نسخه زندگی ارائه کرده است. به عبارت دیگر دین اسلام با ارائه راه حل صحیح و فراهم ساختن زمینه مناسب برای پاسخگویی به نیازهای آدمی او را یاری رسانده و در تمامی این مراحل، معیار تعادل را فراموش نمیکند؛ به بیان دیگر نه تنها رشدهای سرطانی و ناهماهنگ به هیچ عنوان مورد تأیید اسلام نیست بلکه رهبانیت و عبودیت او در متن زندگی دنیوی تعریف شده است و دنیای مورد توجه او با معنویت و آخرت پیوند خورده است.
جامعیت یکی از شاخصههای برجسته اسلام است و با مکانیزمهای درونی خویش تمام نیازهای انسان را در بستر زمان با تمام تحولاتش پاسخگوست که تأیید دیگری است بر اینکه اسلام دین انسانی است.
4- عبارت دین انسانی یا انسان دینی مؤلفهای نیست که مانعة الجمع باشد و این ویژگی در اسلام به وضوح قابل مشاهده است. به عبارت دیگر اسلام، هم خواستار دینی شدن انسان است و هم دینی انسانی است.
[1]. کرامت طبیعی، کرامتی است مربوط به موجودات طبیعی از احجار کریمه (سنگهای قیمتی) تا گیاهان را دربر میگیرد. از این رو خداوند گیاهان زمین را با وصف کرامت، یاد میکند... کرامت ملکوتی یا فراطبیعی، کرامتی است مربوط به فرشتگان خدا، عرش الهی حاملان عرش و... (جوادی آملی، 1383، ج14، 327).