این استدلال مردود است؛ زیرا درست است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برای صاحبان حافظه کم کتابت را اجازه داده و به آن فرمان داده است، اما این به معنای انحصار اجازه به چنین اشخاصی نیست، بلکه نشان گر ضرورت بیشتر نگارش نسبت به آنان است.
در غیر این صورت باید پرسید: آیا موافقت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با کتابت حدیث از سوی عبد الله بن عمرو بن عاص حتی پس از مخالفت قریش بخاطر سوء حافظه او بوده است؟! آیا پانصد روایتی که بنا به نقل عائشه، ابوبکر در دوران حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نگاشته و سپس سوزانده، بخاطر ضعف حافظه مجاز به نگارش آنها بوده است؟ آیا گفتار رسول اکرم در آخرین لحظات حیات مبنی بر نگارش حدیثی که مانع گمراهی امت می شود، خطاب به همه اصحاب و یاران نبوده است؟ آیا می توان همه حاضران در جلسه را که از بزرگان مهاجران و انصار بوده اند، کم حافظه دانست؟ آیا حضرت امیر (علیه السلام) که بنا به تصریح خود پس از دعای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از چنان حافظه ای برخوردار شد که حتی یک حرف را پس از شنیدن فراموش نمی کرد،(290) روایات آن حضرت را در قالب صحیفه هایی که بعدها به نام کتاب علی معروف شد، گردآوری نکرد؟!