خیلی از بچهها توانستند از این کلاسها فارغالتحصیل شوند و دیپلم بگیرند. معلمان هم انصافاً از بهترین معلمهای آموزش و پرورش بودند. یک فرق عمده این کلاسها علاوه بر آنکه در خطوط مقدم و داخل سنگرها برگزار میشد، این بود که اینجا معلمها باید دنبال شاگردان میرفتند و آنها را از سطح قرارگاه و پادگان و خط مقدم و... صدا میزدند و سرکلاس میآوردند
به حتم آنهایی که سنشان به دوران دفاع مقدس قد میدهد، کلاسهای درسی را به یاد میآورند که در فضای جبههها و زیر گلوله توپ و خمپاره دشمن، توسط معلمان و اساتید مجرب آموزش و پرورش تشکیل میشدند. در این کلاسها، رزمندگان نوجوان و آنهایی که به عشق دفاع از کشور و انقلابشان مدارس را ترک کرده بودند، فرصت مییافتند به ادامه تحصیل بپردازند. همصحبت امروز صفحه ایثار و مقاومت «حاج حسن افراخته» از مبتکران این کلاسهای آموزشی است که در این مجال سعی کردیم بخش دوم گفتگو با ایشان را به این موضوع اختصاص دهیم.
ایده تحصیل دانشآموزان در فضای جبههها از کجا شکل گرفت؟
بنده مقطعی مسئول معاونت فرهنگی قرارگاه خاتم الانبیا (ص) بودم. آن موقع بحث سر این موضوع بود که خیلی از نوجوانها درس و مدرسه را رها میکنند و به جبهه میآیند. این مسئله باعث بروز مشکلاتی برای این رزمندهها میشد. اول اینکه از درس عقب میماندند و حتی برخی از آنها بعد از بازگشت از جبهه، از مدارسشان به دلیل غیبت طولانی اخراج میشدند. از طرف دیگر بسیاری از پدر و مادرها از اینکه درس بچههایشان با اخلال روبهرو شود، ناراحت بودند. به همین دلیل ایده درس خواندن رزمندهها در جبهه در ذهن برخی دوستان جرقه زد و من هم به عنوان مسئول فرهنگی قرارگاه، با جدیت پیگیر این موضوع شدم.
این طرح مربوط به چه سالی است؟ برای انجام آن چه اقداماتی انجام دادید؟
سال ۶۳ و در اوج جنگ بود. البته رزمندهها میتوانستند در پادگانهای پشتیبانی درس بخوانند، اما تا آن لحظه دایر شدن کلاس در خطوط مقدم صورت نگرفته بود. به این منظور بنده از وزیر ارشاد وقت به همراه معاون ایشان و تعداد دیگری از مسئولان این وزارتخانه دعوت کردم و از آنها خواستیم تا معلمان حاذق و کاربلد را برای این منظور دعوت کنند. انصافاً همکاری خوبی صورت گرفت و با آمدن معلمها کلاسهای درس در خطوط مقدم و داخل سنگرها شکل گرفت.
بازتابش در سطح جامعه آن روز چطور بود؟
خیلیها استقبال کردند، اما یک عده هم میگفتند که موضوع کلاس در خط مقدم واقعی نیست و میخواهند با طرح این شایعه، بچهها را به جبهه بکشانند. ما هم گفتیم هر کسی باور نمیکند میتواند به جبهه بیاید و کلاسها را از نزدیک ببیند. یک گروه از ژاپن اعلام آمادگی کردند که بیایند. وقتی به ایران آمدند از آنها خواستیم هر واحدی را که خودشان میخواهند برای بازدید انتخاب کنند. آنها هم لشکر ۱۴ امام حسین (ع) را انتخاب کردند. مقر این لشکر در دارخوین بود. ژاپنیها را خدمت حاج حسین خرازی در دارخوین بردیم و در آنجا گروه ژاپنی کلاسهای درس را دیدند و فیلمبرداری کردند. دو هفته بعد رفتند و در تلویزیون تصاویر کلاسهای درس ما را نشان دادند و گفتند ایرانیها در حال جنگ، مدرسهشان را در خطوط مقدم جبهه دایر کردهاند.
خروجی این کلاسها چه بود؟
دایر شدن این کلاسها به هیچ وجه ظاهری و شعاری نبود. همه چیز مثل کلاسهای عادی بود. حتی ما امتحانات را همزمان با امتحانات سراسری برگزار میکردیم. خیلی از بچهها توانستند از این کلاسها فارغالتحصیل شوند و دیپلم بگیرند. معلمان هم انصافاً از بهترین معلمهای آموزش و پرورش بودند. یک فرق عمده این کلاسها علاوه بر آنکه در خطوط مقدم و داخل سنگرها برگزار میشد، این بود که اینجا معلمها باید دنبال شاگردان میرفتند و آنها را از سطح قرارگاه و پادگان و خط مقدم و... صدا میزدند و سرکلاس میآوردند. مجتمعهای آموزشی رزمندگان که پس از دفاع مقدس گسترش خاصی یافتند، دنباله همین کلاسها بودند.
منبع: روزنامه جوان