صفحه 65 از 65 نخستنخست ... 15556162636465
نمایش نتایج: از شماره 641 تا 650 , از مجموع 650

موضوع: دانشنامه امام جواد علیه السلام

  1. Top | #641

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    وداع جانسوز با پدر

    در همان سالی که حضرت رضا علیه‌السلام با اکراه و به دستور مأمون عازم خراسان بود همراه پسرش امام جواد علیه‌السلام برای انجام حج عمره به مکه رفتند.
    «موفق» خدمتکار امام رضا علیه‌السلام می‌گوید:
    حضرت جواد علیه‌السلام را کنار حجر اسماعیل دیدم که به راز و نیاز مشغول است. امام رضا علیه‌السلام پس از طواف وداع، نزد فرزندش آمد و فرمود: «ای محبوب دلم، برخیز!»
    حضرت جواد علیه‌السلام فرمود: «نمی‌خواهم از این مکان جدا شوم.»
    فرمود: «چرا ای حبیب من!»
    امام جواد علیه‌السلام پاسخ داد: «چگونه برخیزم با این که شما خانه‌ی کعبه را طوری وداع گفتی که گویا دیگر بازنخواهی گشت؟!»
    امام رضا علیه‌السلام مجددا تقاضای خود را تکرار کرد. پس او همراه پدر برخاست و روانه شد، با آن که در آن هنگام کمتر از پنج سال داشت. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] کشف الغمه، علی بن عیسی اربلی، ج 3، ص 215.
    منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام محمد جواد؛ سید علی حسینی قمی ؛ نبوغ چاپ اول 1381.

    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 24-03-2024 در ساعت 19:57
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #642

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    وداع امام رضا با کعبه و اندوه امام جواد


    حضرت امام محمد تقی علیه‌السلام فرمود: بردباری جامه‌ای شایسته اندام دانشمندان است، هرگز از این جامه برهنه مباش.
    علی بن عیسی در کتاب کشف الغمه از امیة بن علی نقل می‌کند که گفت: سالی که حضرت رضا علیه‌السلام پس از حج به خراسان رفت در مکه خدمت حضرت بودم. حضرت جواد علیه‌السلام هم همراه پدر بود. حضرت رضا علیه‌السلام با خانه وداع می‌کرد و هنگامی که از طواف فارغ شد، به مقام ابراهیم برگشت و به نماز ایستاد. حضرت جواد علیه‌السلام بر گردن موفق (غلام خود) طواف می‌کرد. هنگامی که به حجر رسید، مدتی طولانی نشست. موفق گفت: قربانت شوم، بلند شو. فرمود: خیال برخاستن ندارم. جز این که خدا بخواهد و آثار اندوه در چهره‌اش هویدا شد. موفق خدمت حضرت رضا علیه‌السلام رفت و گفت: قربانت! محمد جواد علیه‌السلام در حجر نشسته و بلند نمی‌شود. حضرت برخاست و به آنجا آمد و فرمود: بلند شو حبیب من! حضرت جواد علیه‌السلام گفت: اراده‌ی بلند شدن از اینجا را ندارم. فرمود: چرا حبیب من! بلند شو. عرض کرد: چگونه بلند شوم، با اینکه شما طوری با خانه وداع کردید که دیگر بر نمی‌گردید؟ فرمود: بلند شو پسرم! بلند شو؛ آنگاه حضرت جواد علیه‌السلام برخاست.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    منبع: معجزات امام جواد؛ الله اکبرپور؛ نشر الف چاپ دوم 1384.

    امضاء


  4. Top | #643

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    ویژگی های امام مهدی

    شیخ صدوق گفته است:
    از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی روایت شده که گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: هر آینه من، امیدوارم شما قائم آل محمد باشید که زمین را پر از عدل و داد می کند، پس از اینکه آکنده از ظلم و جور شده باشد.
    حضرت فرمود: ای ابوالقاسم! هیچک از ما نیست، مگر اینکه قیام کننده به فرمان خدای متعال و هدایتگر به دین خداست، اما آن قائمی که خدای متعال زمین را به دست او، از کافران و ملحدان، پاک می سازد و آکنده از عدل و دادش می سازد، همان کسی است که تولدش از مردم نهان و شخصش از آنان پنهان و بردن نامش برایشان، حرام است و او، هم نام و هم کنیه رسول خداست و زمین برایش در هم پیچیده و هموار می شود و هر مشکلی برایش آسان می گردد و از اصحاب وارانش، سیصد و سیزده نفر، به شمار شرکت کنندگان در جنگ بدر، از اطراف زمین بر گرد او می آیند و این، گفته خدای متعال است: (این ما تکونواأت بکم الله جمیعا ان الله علی کل شیء قدیر) [1] «هر کجا باشید، خدای متعال شما را گرد می آورد، همانا خداوند بر هر کاری قادر و تواناست.».
    وقتی این تعداد از افراد مخلص گرد حضرت جمع شدند خدای متعال حکمش را آشکار می سازد، چون بیعت با وی به کمال رسیدعنی ده هزار مرد با او بیعت کردند، با اذن خدای متعال خروج می کند و مرتب دشمنان خدا را می کشد تا خدای متعال راضی و خشنود گردد. عبدالعظیم گفت: عرض کردم: چگونه متوجه می شود که خدای متعال، راضی شده است؟ فرمود: خدای متعال، رأفت و رحمت در دلش می افکند و چون داخل مدینه شود، لات و عزی (اولی و دومی) را از گور بیرون می کشد و آتششان می زند. [2] .
    نعمانی آورده است:
    از داود بن قاسم جعفری روایت شده که گفت: خدمت امام جواد بودیم که حرف سفیانی به میان آمد، از جمله مضمون روایتی که خروج او را قطعی شمرده است، به امام جواد علیه السلام عرض کردم: آیا در کار حتمی، برای خداوند بدا حاصل می شود؟
    فرمود: آری، به حضرت عرض کردیم: بیم آن داریم که در قیام قائم، برای خداوند بدا حاصل گردد.
    حضرت فرمود: همانا قیام قائم «میعاد» است و خداوند، وعده های خود را تغییر نمی دهد.[3] .
    شیخ طوسی گفته است:
    از علی بن مهزیار روایت شده که گفت: امام جواد علیه السلام فرمود: گویا قائم آل محمد را می بینم که در روز عاشورا که شنبه است، میان رکن و مقام ایستاده است و جبرئیل امین پیش روی حضرت ندا می دهد: برای خدا بیعت کنید، پس زمین را پر از عدل و داد می کند، پس از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد. [4] .
    شیخ صدوق آورده است:
    عبدالعظیم حسنی در روایتی گفت: بر آقا و مولایم امام جواد علیه السلام، وارد شدم و می خواستم راجع به قائم از او سؤال کنم که آیا قائم، همان مهدی علیه السلام استا نه؟
    حضرت قبل از سؤال من، شروع به جواب کرد و به من فرمود: ای ابوالقاسم! همانا قائم ما، همان مهدی است که واجب است در روزگار غیبت، منتظرش بمانند و در ظهورش، فرمانبرداری اش کنند و او، سومین فرد از فرزندان من است، سوگند به آن خدایی که حضرت محمد را به پیامبری برانگیخت و ما را به امامت مخصوص فرمود، اگر از دنیا باقی نماند، جزک روز، هر آینه خداوند آن را طولانی خواهد کرد تا قائم ما ظهور کند و زمین را از عدل و داد آکنده سازد، چنانکه از ظلم و جور، پر شده باشد و خدای متعال البته درک شب، کار او را سامان می دهد، چنانکه کار موسای کلیم را سامان، بخشید، هنگامی که رفت تا برای خانواده خود آتش بیاورد و رسول و نبی مراجعت نمود. سپس فرمود: برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است.[5] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] بقره 2: 148.
    [2] اکمال الدین: 377 ح 2.
    [3] الغیبه: 302 ح 10.
    [4] الغیبه: 453 ح 459.
    [5] اکمال الدین: 377 ح 1.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.



    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 31-03-2024 در ساعت 18:17
    امضاء


  5. Top | #644

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    وضو


    شیخ طوسی نقل کرده است:
    از محمد بن عیسی [1] روایت شده که گفت: مردی به امام علیه السلام نوشت: آیا به واسطه آبی که بعد از استبراء از آلت بیرون می آید وضوء واجب می شود؟ حضرت در جوابش نوشت: آری. [2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] محمد بن عیسی، پسر عبید بنقطین بن موسی، از قبیله اسد بن خزیمه، ملقب به ابوجعفر، در میان اصحاب ما جلیل القدر، مورد وثوق، شخص برجسته و بزرگ و مورد نظر مردم، نقل کننده احادیث فراوان و دارای کتابهای زیبا و ارزشمند است و در گفتار و نوشتار خود، از امام جواد علیه السلام روایت کرده است، رجال نجاشی: 333، شماره: 896.
    [2] استبصار 1: 49 ح 138. شیخ کلام حضرت را بر استحبابا بر تقیه حمل کرده است.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.


    امضاء


  6. Top | #645

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    وقت نماز صبح


    کلینی گفته است:
    از علی بن مهزیار اهوازی، روایت شده که گفت: ابوالحسن بن حصین به همراه من، در نامه ای به امام جواد علیه السلام نوشت: فدایت شوم! پیروان شما در نماز صبح، دیدگاه واحدی ندارند، چنانکه بعضی از آنان، با طلوع سپیدی صبح که در آسمان بلند و کشیده می شود، نماز می گذارند و گروهی از ایشان بعد از گسترش سپیدی در فرودین افق که فجر دوم است، به نماز می ایستند و من نمی دانم کدام وقت برتر است تا نماز خود را بجای آورم، پس اگر صلاح می دانید، وقت فضیلت نماز صبح را برایم روشن و نیز بفرمائید که در شبهای مهتابی که فجر تا زمان سرخی آسمان و رسیدن صبح آشکار نیست چه کنم؟ و چاره کار در آسمان ابری و در سفر و حضر چیست؟
    امام جواد علیه السلام با خط مبارک خود، در جوابش نوشت: - خدایت رحمت کند! - صبح صادق، آن نوار سپیدی است که به سمت پائین افق، گسترش میابد، نه آن نوار سپیدی که به بالای افق می رود، بنابراین، چه در سفر و چه در حضر تا گسترده شدن آن سپیدی، نماز نخوان، چه اینکه خدای متعال، آفریدگان خود را در این خصوص با شک و تردید، رها نساخته و در کتاب آسمانی قرآن، چنین فرموده است: (کلوا و اشربوا حتیتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الأسود من الفجر) [1] «بخورید و بیاشامید تا در رشته سپیده صبح، از رشته سیاه شب)، برای شما آشکار گردد.»، مراد از رشته سپید همان است که به پائین افق، گسترش میابد و هنگام روزه، خوردن و آشامیدن را حرام می کند و همان سپیدی، نماز را واجب می گرداند. [2] .
    شیخ طوسی آورده است:
    از علی بن مهزیار، روایت شده که گفت: در نامه مردی خواندم که به امام جواد علیه السلام نوشته بود: دو رکعتی که قبل از نماز صبح اقامه می شود، جزو نماز شب محسوب می شود،ا جزو نماز روز و در چه وقتی، آن را بجای آورم؟ حضرت با دستخط مبارک خود، در جوابش نوشته بود: آن دو رکعت را در نماز شب بگنجان [3] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] بقره: 2 187.
    [2] کافی 3: 282 ح 1.
    [3] استبصار 1: 283 ح 2.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.


    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 07-04-2024 در ساعت 15:44
    امضاء


  7. Top | #646

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    وصیت کردن به حج


    کلینی آورده است:
    از علی بن مهزیار اهوازی روایت شده که گفت: به امام جواد علیه السلام نامه ای نوشتم، و به او اعلام کردم که اسحاق بن ابراهیم، ملکی را وقف کرده است تا از منافعش، حج انجام شود و مخارج کنیزش که «ام ولد» هم بود تأمین گردد و مازاد آن به فقیران و تهیدستان، انفاق شود و نیز محمد بن ابراهیم، مرا نسبت به اموالی گواه بر خود گرفته تا آن اموال میان برادرانمان قسمت گردد؛ این در حالی است که در میان بنی هاشم و سادات، شیعه دوازده امامی نیازمند وجود دارد؛ آیا اجازه می فرمائید از این اموال، هر چند صدقه باشد، به ایشان پرداخت گردد؟
    زیرا موقوفه اسحاق صدقه است. حضرت در جوابم نوشت: خدا تو را رحمت کند! آنچه از وصیت اسحاق بن ابراهیم نوشته بودی، همچنین گواه گرفتن محمد بن ابراهیم، تو را بر خود، دانستم و آگاه شدم و در جریان استدعای تو، برای پرداخت سهمی از آن اموال به سادات فقیر قرار گرفتم؛ پس آن را به ایشان برسان، خدایت رحمت کند! چه اینکه سادات، وقتی به این درجه از ناداری برسند، از دیگران سزاوارترند و راز آنرا چنانچه برایت توضیح دهم، به خواست خدا متوجه خواهی شد. [1] .
    شیخ طوسی گفته است:
    از محمد بن حسن روایت شده که گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم: فدای شما گردم! ناگزیرم که مسأله ای را از شما بپرسم. حضرت فرمود: بپرس؛ عرض کردم: سعد بن سعد، به صورت مبهم وصیت کرده است که: «از طرف من حج بگزارید.» و مالی برای آن، تعیین نکرده است و ما نمی دانیم، تکلیف چیست؟ حضرت فرمود: اگر مالی دارد، برایش حج انجام می شود. [2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] کافی 7: 65 ح 30.
    [2] تهذیب الاحکام 5: 408 ح 1419.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.

    امضاء


  8. Top | #647

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    وداع کعبه

    شیخ طوسی روایت کرده است:
    از علی بن مهزیار اهوازی، نقل شده که گفته است: امام جواد را در سال دویست و بیست و پنج دیدم که با خانه خدا (کعبه) بعد از بالا آمدن خورشید وداع کرد و در حال طواف کعبه، در هر شوط رکنمانی را استلام فرمود و چون به شوط هفتم رسید و رکنمانی را استلام کرد (با کف دست مسح کردا بوسه زد بر آن سنگ) و سپس حجر الاسود را استلام نمود و دستهای خود را بر آن کشید؛ سپس به صورتش مالید؛ آنگاه نزد مقام آمده و دو رکعت نماز طواف گزارد؛ سپس در پشت کعبه، به محل «ملتزم» رفت و به کعبه چسبید در حالی که پیراهن خود را از شکم بالا زده بود و مدتی طولانی ماند و دعا کرد؛ آنگاه از در «حناطین» بیرون شد و رهسپار گردید. راوی گفت: همچنین حضرت را در سال دویست و هفده دیده بودم که شبانه، طواف وداع نمود و در هر شوط آن، رکنمانی و حجر الاسود را استلام کرد و چون به شوط هفتم رسید در پشت کعبه و نزدیک رکنمانی و بالاتر از سنگ مستطیلی و دراز در حالی که پیراهن خود را بالا زده بود به کعبه چسبید؛ آنگاه نزد حجرالاسود رفته، آن را بوسید و بر آن دست کشید؛ سپس نزد مقام حضرت ابراهیم رفت و پشت آن، نماز طواف گزارد و بعد از آن رفت و به سمت کعبه باز نگشت و مدت ایستادن حضرت در ملتزم، به اندازه ای بود که بعضی از ما هفتا هشت دور طواف بجای می آوریم. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] کافی 4 :532 ح 3.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.


    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 13-04-2024 در ساعت 19:12
    امضاء


  9. Top | #648

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    وقف و کسانی که ارث می برند


    کلینی آورده است:
    از علی بن مهزیار، روایت شده که گفت: به امام جواد علیه السلام عرض کردم بعضی دوستانتان، از پدران بزرگوارت نقل کرده اند که هر وقفی که مدت زمان معین و معلوم دارد، رعایتش بر کسانی که ارث می برند واجب است و هر وقفی که مدت زمانش، مبهم و مجهول است باطل بوده، به وارثان تعلق می گیرد؛ البته شما به فرمایش پدران بزرگوارتان، آگاه تر هستید. حضرت در جوابم نوشت: نظر من هم همین است. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] کافی 7: 36 ح 31.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.


    ویرایش توسط اشک مهتاب*خادمه فاطمه زهرا(س)تا ابدالدهر* : 12-05-2024 در ساعت 20:49
    امضاء


  10. Top | #649

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض



    وقف کردن زمین


    کلینی آورده است:
    از علی بن محمد بن سلیمان نوفلی، نقل شده که گفت: در نامه ای که خدمت امام جواد علیه السلام نوشتم، راجع به زمینی که جدم، بر نیازمندان از فرزندان فلان کس که تعدادشان زیاد و در اینجا و آنجا پراکنده اند، سؤال کردم؟
    حضرت چنین جواب دادند: به زمینی اشاره کرده ای که جدت، بر فرزندان فقیر و نیازمند فلان کس وقف کرده است، بدان که در آمد آن، مال کسانی است که در شهر و محل وقف حضور دارند و وظیفه تو نیست که از غائبان آنها، جستجو نمایی. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] کافی 7: 38 ح 37.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.


    امضاء


  11. Top | #650

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    وصیت ثلث مال


    کلینی گفته است:
    ابراهیم بن محمد همدانی به حضرت علیه السلام نوشت: مرده ای وصیت کرده است از ثلث مالش به مردی مادامی که زنده است، انفاق شود ولی ثلث را به طور کامل به آن مرد وصیت نکرده است به طوری که استحقاق ثلث در او منحصر شود، آیا وصی می تواند به این خاطر، ثلث را از او منع کند و از اجرای آن بر آن مرد صرف نظر کند. حضرت فرمود: وصیت میت در مورد ثلث خود به آن مرد نافذ است و نمی تواند ثلث را از او منع کند. [1]
    احتمال دیگر: [مرده ای وصیت کرده است از ثلث مالش به مردی مادامی که زنده است انفاق شود (پس اگر قبل از اتمام ثلث بمیرد باقی ثلث مال ورثه موصی است) ولی ثلث را به طور کامل به او وصیت نکرده (و قید به زنده بودنش کرده لذا اگر مرد، ورثه اش از آن بهره ای ندارند) آیا وصی می تواند ثلث را وقف قرار دهد و از حاصل آن به آن مرد انفاق کند -ا اینکه، آیا وصی می تواند ثلث را از ورثه میت بگیرد و بر آن مرد قرار دهد و اگر مرد به آن برگرداند - حضرت فرمودند: وقف نمی شود -ا اینکه: ورثه از ثلث منع نمی شوند - بلکه وصیت در مورد آن مرد نافذ است (و وصی باید هر روز نفقه آن مرد را از ورثه بگیرد و به او دهد)].[2] .
    احتمال سوم: میت وصیت به اجرا ء ثلث بر آن مرد کرده است نه به اعطاء ثلث و اجراء شامل جلوگیری و منع او از ثلث هم می شود و لذا راوی سؤال کرده که اگر میت اینگونه وصیت کند آیا وصی می تواند ثلث را منع کند حضرت فرمودند نمی تواند منع کند و باید به او اعطاء کند. [3



    و نیز گفته است:
    از عمرو بن سعید نقل شده که گفت: برادر «رومی بن عمر» وصیت کرد که تمام دارایی اش، به امام جواد علیه السلام برسد؛ عمروبن سعید گفت: رومی به من خبر داد که وصیت برادرش را، پیش امام جواد علیه السلام نهاده و عرض کرده است: این، وصیت برادرم به شماست و شروع به خواندن آن کرده که امام جواد علیه السلام به او فرمود: دست نگهدار؛ سپس فرمود: این مقدار، را به من بیاور و فلان مقدار به تو بخشیدم.
    رومی گفت: وقتی به وصیت نامه مراجعه کردم دیدم حضرت ثلث ما ترک را تصرف فرموده است؛ رومی گفت: به حضرت عرض کردم: دستور فرمودی که ثلث را، برایتان بیاورم و دو سوم را به من بخشیدی؟
    فرمود: آری؛ عرض کردم: ثلث را می فروشم و بهایش را تقدیم می کنم؟
    حضرت فرمود: نه،تا می توانی چیزی نفروش و هر اندازه می توانی، برایم بیاور. [4] .
    شیخ طوسی گفته است:
    از عباس بن معروف روایت شده که گفت: محمد بن حسن بن ابی خالد، غلامی داشت که در سلامت و اهل معرفت بود و به او، (میمون) می گفتند؛ پس مرگش فرا رسید و مرا (ابوالفضل عباس بن معروف)، وصی خود قرار داد تا تمام دارایی و ما ترکش را، تبدیل به پول نقد کنم و خدمت امام جواد علیه السلام بفرستم؛ این در حالی بود که همسر حامله اش و برادرانش که همه مسلمان بودند و مادر مجوسی اش، زنده بودند. وصی میمون گفت: به وصیت او، عمل کردم و پولها را گردآوری نموده، به محمد بن حسن (صاحب غلام) پرداختم و تصمیم گرفتم، شرح وصیت میمون و نیز وارثانی که باقی گذاشته را، خدمت حضرت بنویسم؛ اما محمد بن بشیر و تنی چند از شیعیان، از من خواستند که شرح وصیت را برای حضرت ننگارم؛ چه اینکه حضرت نیازی به بدان ندارد و بدون نوشتن هم از آن مطلع است؛ ولی من مصمم بودم که آن را به راستی و درستی، برای حضرت بنویسم؛ لذا نوشتم و همراه پولها، خدمت حضرت فرستادم.
    سپس حضرت به حامل نامه و پولها، دستور داد تاک سوم آن را جدا کرده، تحویل حضرت دهد و دو سوم باقی مانده را، به وصی برگرداند تا به ورثه میمون تسلیم نماید. [5] .



    و نیز گفته است:
    از عباس بن معروف روایت شده که گفت: غلام محمد بن حسن، از دنیا رفت و در حالی که خواهری از خود باقی گذاشت، تمام دارایی اش را برای امام جواد علیه السلام وصیت کرد.
    راوی گفت: اموال او را فروختم که بالغ بر هزار درهم شد و خدمت امام جواد علیه السلام گسیل گردید؛ راوی گفت: در نامه ای که خدمت حضرت نوشتم، اطلاع دادم که متوفی، تمام دارایی خود را برای حضرت وصیت نموده است.
    امام جواد علیه السلامک سوم آنچه خدمتشان فرستاده بودم را، گرفتند و باقی آن را بر گردانیده، دستور دادند که به وارث متوفی تحویل دهم. [6] .



    و نیز آورده است:
    از عباس بن معروف با واسطه روایت شده که گفت: در نامه ای، خدمت امام جواد علیه السلام نوشتم: فدایت شوم! همانا زنی که همسر و فرزند دارد، زن دیگری را وصی خود قرار داد و پانصد درهم، در اختیارش گذاشت و به او سفارش کرد، قسمتی از آن را به بعض دخترانش بدهد و باقی آن را، تسلیم امام علیه السلام نماید.
    حضرت در جوابم نوشت:ک سوم آن را، برای من بفرستد و باقی مانده را، همانگونه که خدای متعال سهم ورثه را تعیین فرموده، میان آنها قسمت نماید. [7] .



    کلینی گفته است:
    از علی بن مهزیار اهوازی روایت شده که گفت: امام جواد علیه السلام به «جعفر» و «موسی» نوشتند: و در آنچه به شما دستور دادم که به فلان امر شهادت و گواه بگیرید، موجبات نجات شما در آخرتتان و اجرای وصیت پدرانتان و احسان و خیراتی از جانب شما برای آنان، وجود دارد و بپرهیزید از اینکه در وصیت آنان، تبدیل و تغییری ایجاد کنید که دست آن دو نفر، از دنیا کوتاه است - خدای متعال از آن دو، راضی و خشنود باشد -؛ در حالی که وصیت آن دو، بر گردن شما است.
    خدای متعال در کتاب خود قرآن، راجع به وصیت فرموده است: (فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذینبدلونه ان الله سمیع علیم) [8] «پس کسانی که بعد از شنیدنش، آن را تغییر دهند؛ گناه آن، تنها بر کسانی است که وصیت را تغییر می دهند؛ خداوند شنوا و دانا است.» [9] .
    طوسی آورده است:
    از ابراهیم بن محمد همدانی روایت شده که گفت: در نامه ای خدمت حضرت نوشتم: کسی وصیتهای خود را، بر ورقی نگاشته است؛ آیا واجب است وارث او، آنچه را به خط خود نوشته است، انجام دهد؛ در حالی که دستوری هم نداده است؟
    حضرت در پاسخ نوشت: اگر فرزندانش تمام آنچه در نوشته پدرشان میابند تأیید و تنفیذ و عمل کنند (واجب است ولی اگر تمام آن را تأیید و تنفیذ و عمل نکنند واجب نیست به آن عمل کنند).
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] ر. ک: الحدائق الناظره، ج 22: ص 640.
    [2] ر. ک: مراه العقول، و پاورقی کافی.
    [3] ر. ک: من لاحضره الفقیه، ج 4، ص 239.
    [4] همان: 7 ح 4.
    [5] تهذیب الاحکام 9: 198 ح 790.
    [6] همان: 242 ح 937.
    [7] همان: ح 938.
    [8] بقره: 2 181.
    [9] کافی 7: 14 ح 3.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
    ه


    هنگام وداع پدر در مکه
    امیة بن علی حکایت می‌کند:
    هنگامی که مأمورین حکومت بنی العباس خواستند امام علی بن موسی الرضا علیه‌السلام را از مدینه به خراسان منتقل نمایند، حضرت جهت وداع با کعبه‌ی الهی به مکه‌ی معظمه آمده بود و من نیز همراه حضرت بودم.
    وقتی حضرت طواف وداع را انجام داد، نماز طواف را کنار مقام حضرت ابراهیم علیه‌السلام به جای آورد.
    در این میان، فرزند نوجوانش، حضرت ابوجعفر، امام محمد جواد سلام الله علیه - که او نیز همراه پدر بزرگوارش بود - پس از آن که طواف خود را به پایان رسانید، وارد حجر اسماعیل شد؛ و در همان جا نشست.
    چون جلوس حضرت جواد علیه‌السلام به طول انجامید، موفق - خادم حضرت، که او نیز از همراهان بود - جلو آمد و گفت: فدایت گردم، برخیز تا حرکت کنیم و برویم.
    حضرت فرمود: مایل نیستم حرکت کنم؛ و تا زمانی که خدا بخواهد، می‌خواهم همین جا بنشینم، و تمام وجود حضرت را غم و اندوه فراگرفته بود.
    موفق نزد پدرش، امام رضا علیه‌السلام آمد و اظهار داشت: فدایت گردم، فرزندت، حضرت ابوجعفر، محمد جواد علیه‌السلام در حجر اسماعیل نشسته است و حرکت نمی‌کند تا برویم.
    امام رضا علیه‌السلام شخصا نزد فرزندش حضرت جواد آمد و فرمود: ای عزیزم! برخیز تا برویم.
    آن نور دیده اظهار داشت: من از جای خود بلند نمی‌شوم.
    پدر فرمود: عزیزم! باید حرکت کنیم و از این جا برویم.
    حضرت جواد علیه‌السلام اظهار نمود: ای پدر! چگونه برخیزم؟!.
    و حال آن که دیدم چگونه با خانه‌ی خدا وداع و خداحافظی می‌کردی، که گویا دیگر به آن بازنخواهی گشت.
    و در نهایت، امام رضا علیه‌السلام فرزند و نور دیده‌اش را بلند نمود؛ و حرکت کردند و رفتند. [1] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] أعیان الشیعة: ج 2، ص 18، اثبات الهداة: ج 3، ص 341، ح 35.
    منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد جواد؛ مؤلف: عبدالله صالحی؛ نشر مهدی یار.
    هدایت افراد و توصیه‌ی خوردن غذا در صحرا یا منزل
    شخصی به نام محمد بن ولید گوید:
    من نسبت به امامت حضرت جواد علیه‌السلام در شک و شبهه بودم، تا آن که روزی به منزل آن حضرت آمدم و جمعیتی انبوه نیز در آن جا حضور داشتند.
    من در گوشه‌ای نشستم تا زوال ظهر شد؛ پس نماز ظهر و عصر و نافله‌های آن‌ها را خواندم، پس از سلام نماز متوجه شدم که شخصی پشت من حرکت می‌نماید، چون نگاه کردم، حضرت ابوجعفر - امام جواد علیه‌السلام - را دیدم.
    لذا به احترام آن حضرت از جای برخاستم و سلام کردم و دست مبارک آن بزرگوار را بوسیدم و روی پاهایش افتادم.
    پس از آن، حضرت نشست و فرمود: برای چه این جا آمده‌ای؟
    و بعد از آن اظهار داشت: تسلیم امر خداوند سبحان باش و ایمان خود را تقویت کن.
    عرض کردم: ای سرورم! من تسلیم شدم.
    حضرت اظهار نمود: وای بر تو، و سپس با حالت تبسم تکرار فرمود: تسلیم شو.
    عرضه داشتم: یا ابن رسول الله! تسلیم شدم، و من شما را به عنوان امام و خلیفه‌ی رسول الله علیهم‌السلام پذیرفتم و به یقین کامل رسیدم؛ خداوند متعال آنچه از شک و تردید در قلبم بود، همه را نابود ساخت و از جهت ایمان و عقیده تقویت شدم.
    چون فردای آن روز فرا رسید، صبح زود به سمت منزل حضرت حرکت کردم و تنها آرزویم این بود که بتوانم دو مرتبه به حضور آن بزرگوار شرفیاب شوم؛ پس مدتی جلوی منزل حضرت منتظر ماندم تا جائی که گرسنه شدم.
    ناگهان متوجه شدم که شخصی چند نوع غذا آورد و به همراه او شخصی دیگری با لگن و آفتابه آمد و آن‌ها را جلوی من نهادند و گفتند: مولایت دستور داده است که اول دست‌هایت را بشوی و سپس این غذا را تناول نما.
    راوی گوید: همین که دست‌هایم را شستم و مشغول خوردن غذا شدم، متوجه شدم که حضرت جواد علیه‌السلام به طرف من می‌آمد، پس به احترام از جای برخاستم، فرمود: بنشین، و غذایت را تناول نما، لذا نشستم و چون غذا را خوردم و سیر گشتم، حضرت به غلام خود دستور داد تا باقی‌مانده‌ی غذاها را بردارد.
    سپس آن امام همام، حضرت جواد الأئمه علیه‌السلام به صورت نصیحت و موعظه، مرا مخاطب قرار داد و فرمود:
    ای محمد! هرگاه در صحرا و بیابان هستی، غذا را فقط از داخل ظرف غذا و سفره بخور و آنچه که اطراف آن ریخته می‌شود رها کن، گرچه ران گوسفندی باشد.
    ولی چنانچه در منزل خواستی غذا میل کنی، سعی نما غذاهائی که اطراف سفره و ظرف غذا ریخته می‌شود، جمع کن و بخور، که همانا در آن رضایت و خوشنودی خداوند متعال می‌باشد؛ و نیز سبب توسعه‌ی روزی می‌گردد؛ با توجه بر این که در آن درمان و شفاء دردها خواهد بود.
    همچنین مجددا بعد از آن به من خطاب نمود و فرمود: اکنون آنچه می‌خواهی سؤال کن؟
    عرضه داشتم: ای مولای من! نظر شما در رابطه با مشک و عنبر چیست؟
    حضرت در پاسخ فرمود: پدرم و سرورم، حضرت ابوالحسن، امام رضا علیه‌السلام از آن استفاده می‌نمود؛ و چون فضل بن سهل به این موضوع اعتراض کرد، به وی فرمود:
    حضرت یوسف علیه‌السلام از تمام تجملات و زیورآلات دنیوی استفاده می‌نمود؛ و از مقام والای نبوت و معنویت آن بزرگوار چیزی کاسته نگردید.
    همچنین حضرت سلیمان بن داوود علیه‌السلام با آن تاج و تختی که داشت و نیز دارای آن همه امکانات و تجملات پادشاهی، پیامبر الهی بود و با این که تمام حیوانات و جن و انس و دیگر موجودات و امکانات در اختیارش بود و با این حال نقصی و ضربه‌ای بر نبوتش وارد نیامد.
    و در ادامه‌ی فرمایش خود افزود: خداوند متعال در آیات شریفه‌ی قران حکیم خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله سلم فرموده است: (قل من حرم زینة الله التی أخرج لعباده و الطیبات من الرزق قل هی للذین آمنوا فی الحیاة الدنیا...). [1] .
    یعنی؛ ای پیامبر! - به مردمان - بگو: چه کسی زینت‌های الهی را حرام گردانده است، بگو ای محمد!: چیزهای خوب را برای بندگان مؤمن و مخلص خود قرار داده است تا در زندگی دنیا از آن‌ها استفاده نمایند و بهره‌مند شوند. [2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] سوره‌ی اعراف: آیه‌ی 32.
    [2] هدایة الکبری حضینی، ص 308، س 2، مدینة المعاجز: ج 7، ص 412، ح 2419. ضمنا داستان بسیار طولانی و مفصل بود که به همین مقدار اکتفاء گردید.
    منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد جواد؛ مؤلف: عبدالله صالحی؛ نشر مهدی یار.
    هوای نفس
    من أطاع هواه أعطی عدوه مناه. [1] .
    کسی که فرمان هوای نفس خویش را برد، آرزوی دشمنش را برآورد.
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت:
    [1] مسند الامام الجواد ، ص 243.
    منبع: سیره و سخن پیشوایان؛ محمد علی کوشا؛ حلم چاپ اول 1384.
    همسایگی اهل بیت
    کلینی روایت کرده است:
    از محمد بن فرج که گفت: امام جواد علیه السلام، در نامه ای به من نوشتند که هر گاه خدای متعال بر آفریدگان خود خشم گیرد، ما را از امان دادن به ایشان، باز می دارد. [1] .
    شیخ صدوق آورده است:
    از مروان انباری روایت شده که گفت: از امام جواد علیه السلام چنین نقل شده است: که هر گاه خدای متعال همسایگی ما را با گروهی از مردم نپسندد، ما را از میان آنها خارج می سازد.[2] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] کافی 1: 343 ح 31.
    [2] علل الشرایع: 244 ح 2.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
    هم طراز بودن در زناشوئی
    کلینی گفته است:
    از علی بن مهزیار، روایت شده که گفت: علی بن اسباط در نامه ای خدمت امام جواد علیه السلام، راجع به دخترانش و این که کسی مانند خود را (در نسب و...) نمیابد، نوشت.
    امام جواد علیه السلام در جواب او مرقوم فرمود: آنچه راجع به دخترانت و این که همانند خود را پیدا نمی کنی نوشته بودی، خواندم و متوجه شدم؛ خدا تو را رحمت کند! در اینگونه امور (نسب و..) نباید نگاه کنی چه اینکه رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم فرمود: هرگاه کسی که اخلاق و رفتار و دیانت و ایمانش را می پسندید؟ به خواستگاری دخترتان آمد، به دامادی قبولش کنید که: (الا تفعلوه تکن فتنه فی الأرض و فساد کبیر) [1] «اگر (این دستور را) انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمی در زمین روی می دهد.» [2] .
    و نیز آورده است:
    از حسین بن بشار واسطی روایت شده که گفت: در نامه ای از امام جواد علیه السلام، راجع، ازدواج پرسیدم؟ در جوابم نوشت: هر کس به خواستگاری آمد و از دیانت و امانت داری اش راضی بودید، به دامادی قبولش کنید که: «اگر این دستور را انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمی در زمین روی می دهد.» [3] .
    -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
    پی نوشت ها:
    [1] انفال: 8 73.
    [2] کافی 5: 347 ح 2.
    [3] همان: ح 1.
    منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.





    امضاء


صفحه 65 از 65 نخستنخست ... 15556162636465

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi