صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 40

موضوع: عصمت انبیاء و رسولان علیه السلام

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    آیات وارد درباره ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله با زینب


    خداوند سبحان در سوره احزاب می فرماید :
    و ما کان لمومن و لا مومنه اذا قضی الله و
    رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضللا مبینا و اذ تقول للذی انعم الله علیه و انعمت علیه امسک علیک زوجک و اتق الله و تخفی فی نفسک ما الله مبدیه و تخشی الناس و الله احق ان تخشه فلما قضی زید منها و طرا زوجنکها لکی لایکون علی المومنین حرج فی ازوج ادعیائهم اذا قضوا منهن و طرا و کان امر الله مفعولا ما کان علی النبی من حرج فیما فرض الله له سنه الله فی الذین خلوا من قبل و کان امر الله قدرا مقدورا الذین یبلغون رسلت الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله و کفی بالله حسیبا ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبین و کان الله بکل شی ء علیما

    هیچ مرد و زن مومنی ، در برابر فرمان خدا و رسول او ، اختیاری از خود ندارند . و هر کس خدا و رسولش را نافرمانی کند ، آشکارا گمراه شده است و چون به آنکه خدا انعامش داده و تو گرامی اش داشتی ، می گفتی : همسرت را نگه دار و از خدا بترس ، و چیزی را که خدا آشکارش می کند ، در خود پنهان می داشتنی ، و از مردم می ترسیدی ، و خدا سزاوارتر است که از او بترسی ، و هنگامی که زید طلاقش گفت ، او را به ازدواج تو در آوردیم تا مومنان در ازدواج با همسران پسر خواندهاشان - پس از طلاق - در

    تنگنا نباشند ، و فرمان خدا قطعی و شدنی است پیامبر در آنچه خدا نصیبش کرده ، به هیچ روی در تنگنا نیست . این سنتی الهی است که در پیشینیان نیز بوده ، و فرمان خدا حساب شده و دقیق است آنان که رسالت های الهی را تبلیغ کرده و از خدا می ترسند ، و از هیچ کس جز خدا نمی ترسند ، و همان بس که خدا حسابرس باشد محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله و خاتم انبیاء است ، و خداوند بر همه چیز آگاه است (احزاب / 36 - 40)





    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    تاویل و معنای این آیات در روایات مکتب خلفا
    طبری در تاویل و معنای این آیات از وهب بن منبه روایت کند که گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله زینب بنت جحش دختر عمه خود را به همسری زید بن حارثه در آورد .
    روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله به در خانه زید رفت تا او را بخواند ، باد پرده را کنار زد و زینب که در اطاق بدون حجاب بود نمودار شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله را به شگفت آورد . چنین که شد ، زینب ناراحت گردید . . . تا آخر داستان . پس ، زید نزد پیامبر آمد و گفت : ای رسول خدا صلی الله علیه و آله ! من می خواهم از همسرم جدا شوم . فرمود : تو را چه می شود ؟ آیا نسبت به او مشکوک شده ای ؟ گفت : نه به خدا .
    هیچ شبهه ای نسبت به وی ندارم . و جز خوبی ندیدم . . . تا آخر داستان . (21)
    در این باره روایت دیگری نیز ، با همین مضمون از حسن بصری رسیده که بزودی آن را در ضمن روایات اهل البیت علیه السلام در تاویل و معنای این آیات می آوریم .
    نقد و بررسی هر دو روایت
    الف - بررسی سند
    این دو روایت از وهب بن منبه و حسن بصری است که ما پیش از این شرح حالشان را بیان داشتیم . اضافه بر آن ، این دو نفر که سالها پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنیا آمده اند ، چگونه از داستانی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله پدید آمده آگاه شده و آن را به صورت ارسال ، و بدون ذکر سند و مدرک ، روایت کرده اند ؟ !
    ب - بررسی متن
    اساس و پایه روایت بر آن است که : جمال بی حجاب زینب در دیداری ناگهانی ، رسول خدا صلی الله علیه و آله را به شگفت آورد و دوستدار آن شد که زید طلاقش گوید . و آن را در خود پنهان داشت .
    در ساختگی بودن این روایت همین بس که بدانیم ، زینب دختر عمه رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و حکم حجاب پس از ازدواج آن حضرت با وی نازل گردید ، و پیامبر صلی الله علیه و آله پیش از آنکه به همسری زیدش دهد ، بارها و بارها او را دیده بود . پس ، آنکه چنین گفته ، یقینا بر رسول خدا صلی الله علیه و آله افترا بسته است . داستان صحیح و حقیقی در کتابهای سیره چنان است که می آید :
    داستان ازدواج و طلاق زید با زینب و ازدواج رسول خدا با او
    زید بن حارثه در دوران جاهلیت به اسارت درآمد و در برخی از بازارهای عرب فروخته و برای خدیجه خریداری شد . خدیجه نیز ، پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله وی را که هشت ساله بود ، به رسول خدا صلی الله علیه و آله بخشید . وی در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگ شد و خویشاوندانش از حال وی آگاه شدند . پدر و عمویش به مکه آمدند تا فدا داده و آزادش کنند . نزد پیامبر رفتند : ای فرزند عبد المطلب ! ای پسر هاشم ! ای زاده آقای قوم خود ! برای آزادی فرزندمان نزد تو آمده ایم ، بر ما منت گذار و در فدای او با ما نیکویی کن
    ! پیامبر فرمود : چه کسی را می گویید ؟ گفتند : زید بن حارثه را ، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : چرا راه دیگر را اختیار نکنیم ؟ گفتند : چه راهی ؟ فرمود : او را صدا بزنید و مختارش بگذارید ، اگر شما را برگزید با شما باشد و اگر مرا برگزید ، به خدا سوگند من کسی نیستم که دیگری را بر آنکه مرا بر گزیده ، ترجیح دهم . گفتند براستی که احسان و بخشش تو بر ما بسی فراتر از مرز انصاف است . رسول خدا صلی الله علیه و آله زید را فرا خواند و فرمود : آیا اینان را می شناسی ؟ گفت : آری ، این پدرم می باشد و این عمویم . فرمود : من نیز ، همانم که شناخته ای و رفتارم را با خودت دیده ای . اکنون یا مرا انتخاب کن یا اینان را !
    زید گفت : من اینها را نمی خواهم . من کسی نیستم که احدی را بر شما ترجیح دهم ، شما برای من به جای پدر و عمو هستید ! گفتند : وای بر تو ای زید ! تو بردگی را بر آزادی و بر پدر و بستگانت ترجیح می دهی ؟ گفت : آری ، من از این مرد چیزی دیده ام که هرگز کسی را بر او ترجیح نخواهم داد . رسول خدا صلی الله علیه و آله که چنین دید ، زید را به سوی حجر اسماعیل - در بیت الحرام - برد و فرمود : ای حاضران ! گواه باشید
    که زید فرزند من است ؛ از من ارث می برد و از او ارث می برم ! پدر و عمویش که این صحنه را دیدند جانشان آرام گرفت و بازگشتند . (22 )
    زید بن حارثه پس از آن واقعه به رسول خدا منسوب شد و وی را زید بن محمد می گفتند و رسول خدا صلی الله علیه و آله کنیز و دایه خود بره حبشی را به عقد او در آورد . او پیش تر با عبید حبشی ازدواج کرده و بود . این زن ابتدا ایمن را به دنیا آورد و به ام ایمن مشهور شد و سپس در مکه اسامه بن زید را به دنیا آورد . ( 23)
    این ، داستان پسر خواندگی زید از سوی رسول خدا خدا صلی الله علیه و آله بود . داستان ازدواج زید با زینب بدین گونه است که می آید :




    امضاء


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    نقد و بررسی هر دو روایت
    الف - بررسی سند
    این دو روایت از وهب بن منبه و حسن بصری است که ما پیش از این شرح حالشان را بیان داشتیم . اضافه بر آن ، این دو نفر که سالها پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله به دنیا آمده اند ، چگونه از داستانی که در زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله پدید آمده آگاه شده و آن را به صورت ارسال ، و بدون ذکر سند و مدرک ، روایت کرده اند ؟ !
    ب - بررسی متن
    اساس و پایه روایت بر آن است که : جمال بی حجاب زینب در دیداری ناگهانی ، رسول خدا صلی الله علیه و آله را به شگفت آورد و دوستدار آن شد که زید طلاقش گوید . و آن را در خود پنهان داشت .
    در ساختگی بودن این روایت همین بس که بدانیم ، زینب دختر عمه رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و حکم حجاب پس از ازدواج آن حضرت با وی نازل گردید ، و پیامبر صلی الله علیه و آله پیش از آنکه به همسری زیدش دهد ، بارها و بارها او را دیده بود . پس ، آنکه چنین گفته ، یقینا بر رسول خدا صلی الله علیه و آله افترا بسته است . داستان صحیح و حقیقی در کتابهای سیره چنان است که می آید :
    داستان ازدواج و طلاق زید با زینب و ازدواج رسول خدا با او
    زید بن حارثه در دوران جاهلیت به اسارت درآمد و در برخی از بازارهای عرب فروخته و برای خدیجه خریداری شد . خدیجه نیز ، پیش از بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله وی را که هشت ساله بود ، به رسول خدا صلی الله علیه و آله بخشید . وی در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بزرگ شد و خویشاوندانش از حال وی آگاه شدند . پدر و عمویش به مکه آمدند تا فدا داده و آزادش کنند . نزد پیامبر رفتند : ای فرزند عبد المطلب ! ای پسر هاشم ! ای زاده آقای قوم خود ! برای آزادی فرزندمان نزد تو آمده ایم ، بر ما منت گذار و در فدای او با ما نیکویی کن
    ! پیامبر فرمود : چه کسی را می گویید ؟ گفتند : زید بن حارثه را ، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : چرا راه دیگر را اختیار نکنیم ؟ گفتند : چه راهی ؟ فرمود : او را صدا بزنید و مختارش بگذارید ، اگر شما را برگزید با شما باشد و اگر مرا برگزید ، به خدا سوگند من کسی نیستم که دیگری را بر آنکه مرا بر گزیده ، ترجیح دهم . گفتند براستی که احسان و بخشش تو بر ما بسی فراتر از مرز انصاف است . رسول خدا صلی الله علیه و آله زید را فرا خواند و فرمود : آیا اینان را می شناسی ؟ گفت : آری ، این پدرم می باشد و این عمویم . فرمود : من نیز ، همانم که شناخته ای و رفتارم را با خودت دیده ای . اکنون یا مرا انتخاب کن یا اینان را !





    امضاء


  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض







    زید گفت : من اینها را نمی خواهم . من کسی نیستم که احدی را بر شما ترجیح دهم ، شما برای من به جای پدر و عمو هستید ! گفتند : وای بر تو ای زید ! تو بردگی را بر آزادی و بر پدر و بستگانت ترجیح می دهی ؟ گفت : آری ، من از این مرد چیزی دیده ام که هرگز کسی را بر او ترجیح نخواهم داد . رسول خدا صلی الله علیه و آله که چنین دید ، زید را به سوی حجر اسماعیل - در بیت الحرام - برد و فرمود : ای حاضران ! گواه باشید
    که زید فرزند من است ؛ از من ارث می برد و از او ارث می برم ! پدر و عمویش که این صحنه را دیدند جانشان آرام گرفت و بازگشتند . (22 )
    زید بن حارثه پس از آن واقعه به رسول خدا منسوب شد و وی را زید بن محمد می گفتند و رسول خدا صلی الله علیه و آله کنیز و دایه خود بره حبشی را به عقد او در آورد . او پیش تر با عبید حبشی ازدواج کرده و بود . این زن ابتدا ایمن را به دنیا آورد و به ام ایمن مشهور شد و سپس در مکه اسامه بن زید را به دنیا آورد . ( 23)
    این ، داستان پسر خواندگی زید از سوی رسول خدا خدا صلی الله علیه و آله بود . داستان ازدواج زید با زینب بدین گونه است که می آید :




    امضاء


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    ازدواج زید با زینب دختر عمه رسول خدا صلی الله علیه و آله

    پس از هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله به مدینه ، عده ای از صحابه به خواستگاری زینب دختر امیمه و نوه عبد المطلب رفتند . زینب برادرش را برای مشورت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستاد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : وی درباره کسی که کتاب خدا و سنت پیامبرش را به او بیاموزد چه نظری دارد ؟ زینب پرسید : او کیست ؟ فرمود : زید ! زینب خشمگین شد و گفت : دختر عمه خودت را به غلامت می دهی ؟ ! من با او ازدواج نمی کنم ! من از جهت ریشه و تبار از او برترم ! من در
    قوم خود ایم و بی شوهر می مانم !
    خداوند متعال نیز (در پاسخ او) این آیه را نازل فرمود :
    و ما کان لمومن و لا مومنه اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیره من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضللا مبینا
    هیچ مرد و زن مومنی را نشاید که هرگاه خدا و رسولش حکمی را صادر کردند ، خود را در کار خویش مختار بداند ، و هر کس خدا و رسولش را نافرمانی کند ، آشکارا گمراه شده است (احزاب / 36)
    زینب راضی شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله او را - پس از ام ایمن سیاه پوست حبشی ، مادر اسامه بن زید - به همسری زید در آورد .
    زینب ، در عین حال ، بر زید برتری می جست و با تیغ زبان او را می گزید و درشتی می کرد . زید نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله از وی شکوه می نمود و می کوشید تا طلاقش گوید . مشیت و حکمت الهی نیز ، بر آن بود که پس از زید ، او را به ازدواج رسول خدا صلی الله علیه و آله در آورد تا بدین وسیله ، پسر خواندگی را در میان مسلمانان بی اعتبار و ملغی نماید ، و پیامبر صلی الله علیه و آله را به وسیله وحی از آن آگاه کرده بود . رسول خدا صلی الله علیه و آله نیز ، از آن می ترسید که مردم بگویند : همسر پسرش را به عقد خود در آورده است . بدین خاطر ،
    وحی الهی را در ضمیر خود پنهان داشت و به زید - که در طلاق زینب پافشاری می کرد - فرمود : از خدا بترس و همسرت را نگه دار !




    امضاء


  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض










    هنگامی که زید شدیدا از همسرش زینب به تنگ آمد و او را طلاق گفت و عده طلاق وی پایان گرفت : آیات گذشته بیکباره بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد ، و از آنچه به وقوع پیوسته بود خبر داد ، و حکم پسر خواندگی در شریعت اسلام را بدین گونه روشن ساخت .
    فلما قضی زید منها و طرا زوجنکها لکی لایکون علی المومنین حرج فی ازوج ادعیائهم . . . ما کان محمد ابا احد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبین . . .
    پس هنگامی که زید او را طلاق گفت : وی را به ازدواج تو دادیم تا مومنان در ازدواج با زنان پسر خواندهاشان - پس از طلاق - در حرج و تنگنا نباشند . . . محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله و خاتم انبیاست . . . (احزاب / 37 - 40)
    خداوند عز و جل به دیگر مومنان نیز ، فرمود :
    و ما جعل ادعیاءکم ابناکم ذلکم قولکم بافوهکم و الله یقول الحق و هو یهدی السبیل ادعوهم لابائهم هو اقسط عند الله فان لم تعلموا ءاباء هم فاخونکم فی الدین و مولیکم
    (خداوند) پسر خواندهای شما را فرزند شما قرار نداده ، این سخنی است که شما بر زبان می آورید ، و خداوند حق را می گوید
    و به راه راست هدایت می کند آنان را به نام پدرانشان بخوانید ، این نزد خدا عادلانه و پسندیده تر است . و اگر پدرانشان را نمی شناسید ، آنان برادران دینی و دوستان شما هستند . (احزاب / 4و5)
    تا اینجا دو نمونه از آیاتی را که دانشمندان - به خاطر روایات دروغین و افتراهای بسته شده بر انبیای الهی - در تاویل و معنای آنها اشتباه کرده اند ، آوردیم . در بخش بعدی نمونه هایی از دیگر آیات را که برخی در تاویل و معنای آنها به اشتباه رفته اند ، می آوریم .




    امضاء


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض








    ب - آیات دیگری که در تاویل و معنای آنها اشتباه کرده اند
    1 - نسبت عصیان به آدم - علیه السلام - در سوره طه (121) که خداوند متعال فرموده :
    و عصی آدم ربه فغوی
    آدم پروردگارش را نافرمانی کرد و سرگردان شد .
    2 - سخن ابراهیم - علیه السلام - در سوره انبیاء ، درباره شکستن بت ها که گفت :
    بل فعله کبیرهم
    بلکه بزرگترشان آنها را شکسته .
    در حالی که خود وی آنها را شکسته بود . چنانکه خدای سبحان می فرماید :
    فجعلهم جذذا الا کبیرا لهم لعلهم الیه یرجعون قالوا من فعل هذا بالهتنا انه لمن الظلمین قالوا سمعنا فتی یذکرهم یقال له ابراهیم قالوا فاتوا به علی اعین الناس لعلهم یشهدون قالوا انت فعلت هذا بالهتنا یابراهیم قال بل فعله کبیرهم هذا فسئلوهم ان کانوا ینطقون فرجعوا الی انفسهم فقالوا انکم انتم الظلمون ثم نکسوا علی رء وسهم لقد علمت ما هولاء ینطقون
    او همه بت ها را در هم کوبید ، جز بزرگترشان را ، تا شاید به سوی
    او باز گردند گفتند : چه کسی با خدایان ما اینچنین کرده ؟ راستی که او از ستم کاران است گفتند : شنیدم جوانی آنها را یاد می کرد که ابراهیم اش نامند گفتند : او را در دیدگاه مردم آورید تا شاید گواهی دهند گفتند : تو با خدایان ما اینچنین کرده ای ای ابراهیم ؟ گفت : بلکه بزرگترشان ، اینچنین کرده است ، از خودشان بپرسید اگر سخن می گویند آنان به خود بازگشتند و گفتند : راستی که شما خودتان ستم کارید ! سپس بر سرهایشان واژگون شدند و گفتند : تو خود می دانی که اینها سخن نمی گویند (انبیاء / 58 - 65)





    امضاء


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض





    3 - خداوند در سوره یوسف می فرماید : ماموران وی به برادرانش گفتند : انکم لسارقون شما دزدانید . در حالی که آنان پیمانه شاه را سرقت نکرده بودند . مشروح داستان در قرآن کریم چنین است :
    فلما جهزهم بجهازهم جعل السقایه فی رحل اخیه ثم اذن موذن ایتها العیر انکم لسرقون قالوا واقبلوا علیهم ماذا تفقدون قالوا نفقد صواع الملک و لمن جاء به حمل بعیر و انابه زعیم قالوا تالله لقد علمتم ماجئنا لنفسد فی الارض و ما کنا سرقین قالوا فما جزوه ان کنتم کذبین قالوا جزوه من وجد فی رحله فهو جروه ان کذلک نجری الظلمین فبدابا وعیتهم قبل و عاء اءخیه ثم استخرجها من و عاء اءخیه کذلک کدنا لیوسف ما کان لیاءخذ اءخاه فی دین الملک الا اءن یشاءالله نرفع درجت من نشاء و فوق کل ذی
    علم علیم قالوا ان یسرق فقد سرق اخ له من قبل فاسرها یوسف فی نفسه و لم یبدوها لهم قال انتم شر مکانا و الله اعلم بما تصفون قالوا یایها العزیز ان له ابا شیخا کبیرا فخذ احدنا مکانه انا نرک من المحسین
    و هنگامی که جهاز و بارشان را مجهز و آماده کرد ، پیمانه را در بار برادرش جای داد . سپس ندا کننده ای فریاد زد : ای کاروانیان ! شما دزدانید ! آنان رو به ماموران کرده و گفتند : چه گم کرده اید ؟ گفتند : پیمانه شاه را . و هر کس آن را بیاورد ، یک بار شتر دارد و من ضامن آنم گفتند : به خدا سوگند شما می دانید که ما برای فساد در زمین نیامده ایم ، و ما سارق نیستیم گفتند : اگر دروغ بگویید کیفر دروغگو چیست ؟ گفتند : کیفر او ، هر کس که در بارش یافته شد ، خودش کیفر آن باشد . ما ستم کاران را این گونه کیفر می دهیم یوسف پیش از بررسی بار برادر (مورد نظرش ) به بررسی بار آنان پرداخت و سپس آن را از بار برادرش بیرون آورد ، بدین گونه برای یوسف چاره ساختیم او در قانون پادشاه (مصر) نمی توانست برادرش را بگیرد مگر آنکه خدا بخواهد . درجات هر کس را بخواهیم بالا می بریم و بالاتر از هر عالمی عالم تری می باشد گفتند : اگر سرقت کند ، (عجیب نیست ، چه ) پیشتر نیز ، برادرش دزدی کرد .
    یوسف آن را در خود پنهان داشت و برای آنها آشکارش نکرد . گفت : شما بدترید ، و خدا به آنچه نسبت می دهید داناتر است گفتند : ای عزیز ! وی را پدری بسیار پیر است ، یکی از ما را به جای او بگیر ، ما تو را از نیکوکاران می بینیم (یوسف / 70 - 78)





    امضاء


  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض






    4 - خداوند سبحان در سوره انبیاء می فرماید : ذالنون ، یونس پیامبر علیه السلام بر این باور بود که خداوند او را در تنگنا قرار ندهد . چنانکه فرموده :
    و ذا النون اذ ذهب مغضبا فظن ان نقدر علیه فنادی فی الظلمت ان لا اله الا انت سبحنک انی کنت من الظلمین فاستجبنا له ونجینه من الغم و کذلک ننجی المومنین
    و ذاالنون (= یونس علیه السلام هنگامی که خشمگین رفت و چنان می دید که ما بر او سخت نگیریم . پس ، در آن تاریکی ها ندا داد که : (خدایا ! ) هیچ الهی جز تو نیست ، منزهی تو ، من از ستم کاران بودم پس ، دعایش را اجابت کردیم و اندوه نجاتش دادیم ، و مومنان را اینگونه رهایی می بخشیم (انبیاء / 87 و 88)
    5 - خداوند در سوره فتح به خاتم انبیاء - علیه السلام - فرموده : ما بعد از فتح گناهان گذشته و آینده تو را بخشیدیم :
    انا فتحنا لک فتحا مبینا لیغفر لک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و یتم نعمه علیک و یهدیک صرطا مستقیما و ینصرنک الله نصرا عزیزا
    ما تو را
    پیروز کردیم ، پیروزی آشکار تا خداوند تبعات و پی آمدهای گذشته و آینده ات را بپوشاند و نعمتش را بر تو تمام گرداند و تو را به راه راست هدایت نماید و خداوند یاریت می کند ، یاری شکست ناپذیر (فتح / 1 - 3)
    * * *
    این گونه آیات و امثال آنها ، آیاتی است که برخی افراد ، تاویل و معنای درست آنها را در نیافته اند ، و ما به زودی بعد از تفسیر واژه ها و برخی مصطلحات - به یاری خدا - به بررسی آنها خواهیم پرداخت






    امضاء


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد انجمن
    تاریخ عضویت
    October 2009
    شماره عضویت
    1069
    نوشته
    10,763
    صلوات
    434
    دلنوشته
    4
    تقدیم به روح پاک و ملکوتی خانم فاطمه زهرا مرضیه سلام الله علیها
    تشکر
    11,072
    مورد تشکر
    11,160 در 2,992
    وبلاگ
    4
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض




    تفسیر برخی واژها و مصطلحات

    نخست ، تعریف مصطلحات بحث

    الف - اوامر و نواهی خداوند

    مخالفت با برخی از اوامر و نواهی خداوند ، تنها آثار دنیایی دارد ، و به حیات اخروی سرایت نمی کند ، مانند این دستور خدای متعال که می فرماید :
    کلوا و اشربوا و لاتسرفوا
    بخورید و بیاشامید و اسراف و زیاده روی نکنید . (اعراف / 31)
    اسراف ، در گذشتن از حد و اندازه است . در هر کاری که انسان می کند ، مانند : زیاد خوردن و بسیار نوشیدن پاکیزه که اثر مخالفت با این گونه و اوامر الهی ، در همین زندگی دنیا بر انسان آشکار می گردد ، و به آخرت وی نمی رسد . این گونه اوامر و نواهی را ، امر و نهی ارشادی گویند .
    نوع دیگر امر و نهی آن است که فعل خواسته شده واجب و الزامی ، و ترک آن حرام است . و نیز ، انجام فعل نهی شده حرام می باشد . این گونه اوامر و نواهی است که آثار مخالفت با آنها به روز قیامت کشیده شده
    و سبب و عذاب انسان می گردد ، و آنها را امر و نهی مولوی نامند .
    ب - ترک اولی
    برخی اعمالی که انسان انجام می دهد بگونه ای است که اگر ضد آن را انجام دهد ، بهتر است . ترک این بهتر را ترک اولی نامند . دو نمونه از ترک اولای انبیاء علیهم السلام را که در قرآن کریم آمده ، بزودی نشان خواهیم داد .





    امضاء


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi