۱۳ دی ماه یادآور پنجاه و ششمین سالگرد زندگی در اسارتِ سیدمصطفی مصطفوی پسر بزرگ سید روح الله مصطفوی است.
او همزمان با پدر در نیمههای شب ۱۳ آبان ۱۳۴۳ در قم بازداشت شد و دو ماه در زندان ساواک تحت بازجوییها و فشارهای جسمی و روحی رژیم پهلوی قرار گرفت و در آخر هم در تاریخ ۱۳ دی ۱۳۴۳ توسط ماموران ساواک به تبعیدگاه پدر در شهر بورسای ترکیه، تبعید شد و ۱۳ سال از ۱۴ سال بهترین روزهای زندگی اش را در کنار پدر و مادر و سایر اعضای خانواده در تبعید و اسارت گذراند.
سیدمصطفی که فعالیتهای سیاسی را از اواسط دهه ۱۳۳۰ شروع کرد با قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نقش پررنگ تری در تاریخ مبارزات سیاسی ایران ایفا کرد. دوران بازداشتها و زندانیهای کوتاه مدت و میان مدت او حکایت از عمق تاثیر او بین طیفهای حاضر در دوران قیام قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به خصوص در کیفیت بخشی به شیوه مبارزاتی جامعه روحانیان کشور داشت.
درخشش آقازاده در اوج خفقان سیاسی
نقطه اوج مبارزات سیاسی روحانیون کشور در دهه ۱۳۴۰ به پیشگامی یک مرجع تقلید شیعه رقم خورد. اگر چه این قیام سرکوب شد و رهبر آن بازداشت و ۱۴ سال به تعبید فرستاده شد، اما انتقاد و مخالفت مبارزان از رژیم سیاسی حاکم به چاشنی هر روزه فعالان سیاسی و اجتماعی ایران مبدل شد.
البته رژیم پهلوی بر این باور بود که وجود یک رهبر مذهبیِ بانفوذ در کشور حتی با وجود بازداشت و حبس و حصر و مراقبت شدید دستگاه اطلاعاتی کشور باز موجب به خروش آمدن اقشار مختلف جامعه میشود به همین دلیل در پی مخالفت امام (ره) با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید شاه یا همان مجموعه اصلاحات اقتصادی معروف محمدرضا شاه، بهانه را برای تبعید این رهبر مبارز دینی به ترکیه دست ساواک داد.
تبعید رهبر فقید کشورمان به ترکیه در زمان ریاست سرلشکر حسن پاکروان بر ساواک انجام شد. پاکروان حضور امام در کشور را ضد امنیت ملی و خطرناک میدانست به همین دلیل با همکاری مشترک سه دستگاه اطلاعاتی و امنیتی سیا، میت و ساواک سیدروح الله در منزلش در قم در سحرگاه ۱۳ آبان ۱۳۴۳ محاصره و بازداشت و تحت الحفظِ مأموران امنیتی و نظامی از فرودگاه مهرآباد به آنکارا تبعید شد و تحت شدیدترین محاصرههای سیاسی و اجتماعی قرار گرفت. رژیم عثمانی ترکیه برای هر چه منزویتر کردن امام امت و قطع هرگونه ارتباط با مبارزان کشور، محل تبعید امام را به شهر بورسا واقع در ۴۶۰ کیلومتری غرب آنکارا انتقال داد.
«تاریخ ایرانی» نوشت: بعد از بازداشت امام خمینی در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ مصطفی خمینی به صدای رسای امام در بیرون از زندان تبدیل شد. او امور جاریه امام را تمام و کمال به عهده گرفت و ارتباطات گستردهای را با مبارزان در سراسر کشور برقرار کرد و البته مبارزات وی از چشم نیروهای امنیتی به دور نماند و در نهایت بازداشت شد.
مأمور ویژه ساواک در گزارشی که ۱۷ تیرماه ۱۳۴۲ به مقام مافوق ارائه کرد، نوشت: «در شهرستان قم، پسر آیتالله خمینی که معمم میباشد به جای وی نشسته و دستورهای او را به مورد اجرا میگذارد و اعلامیههایی تهیه و برای روحانیون میفرستند.» رییس ساواک تهران نیز یک روز بعد، ضمن تکمیل گزارش مذکور، مراتب را این گونه به اطلاع رییس ساواک کشور رساند: «بعد از دستگیری و بازداشت آیتالله خمینی پسر وی به نام سیدمصطفی که معمم نیز میباشد، امور جاریه را انجام میدهد و پولهایی هم توسط بازاریان تهران جهت شهریه طلاب رسیده که شهریه ماه جاری طلاب حوزه علمیه قم، به وسیله نامبرده پرداخت گردیده است.»
ارتباط مبارزان و مخالفان رژیم پهلوی و تبادل اخبار و پیامها بین آنان و رهبر فقید انقلاب اسلامی از جمله فعالیتهای روزانه آقامصطفی بود. حبس و حصر امکان هر نوع ارتباط مستقیم با مردم و انقلابیون را از امام خمینی سلب کرده بود به همین دلیل فرزند ارشد ایشان که از معدود افرادی بود که اجازه ملاقات با پدر را داشت، وظیفه سنگین و حساس ارتباط بین رهبر و انقلابیون را عهده دار شد. رفت و آمد بین تهران و قم و نیز مسافرت به مشهد برای ملاقات با آیتالله میلانی از دیگر فعالیتهای سیدمصطفی در دوره حصر امام بود.
مامور نفوذی ساواک درباره سفر آقا مصطفی به مشهد چنین نوشت: «آقامصطفی پسر آقای خمینی روز جمعه ۱۸ مرداد ۱۳۴۲ به مشهد مسافرت نموده است. ظاهراً این مسافرت به منظور ادای نذری بوده که برای استخلاص پدرش نموده است و به طوری که ظاهراً نشان میدهد پدرش چندان رغبتی به انجام این مسافرت نداشته است.»
بر اساس اسناد ساواک، مسافرت به مشهد یک بار دیگر هم تکرار شد و آن زمانی بود که گروهی از علمای تبریز بازداشت شدند. در آن مقطع آقامصطفی برای دیدار با آیتالله میلانی راهی مشهد شد. در گزارش ساواک تصریح شده بود: «سیدمصطفی خمینی، فرزند آیتالله خمینی شدیداً علیه دولت فعالیت مینماید.»
فعالیتهای متراکم و شدید سیدمصطفی سرانجام به احضار وی توسط سپهبد نصیری، رییس وقت شهربانی کشور و فرماندار نظامی تهران و اخطار و تهدید او منجر شد. نصیری شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۴۲ پس از آنکه سیدمصطفی خمینی را به دفتر خود احضار کرد، با اشاره به فعالیتها و ارتباطات وی به فرزند امام اخطار داد «چنانچه مشارالیه در رویه خویش تجدیدنظری به عمل نیاورد و مراوده خود را با روحانیون مزبور و افراد ناراحت قطع نکند با عکسالعمل شدیدی از طرف مقامات و مراجع مربوطه روبهرو خواهد شد.»
با وجود این اخطار، مرور برخی از اسناد ساواک خبر از مسافرتهای آقا مصطفی به برخی شهرها مانند مشهد، اصفهان و خمین در نیمه اول سال ۱۳۴۳ برای انجام برخی هماهنگیها در امر مبارزه میدهد. در همان سال در حالی که امام خمینی در پی سخنرانی اعتراضآمیز علیه کاپیتولاسیون بازداشت و بلافاصله از ایران تبعید شد، ایشان بیکار ننشست و دست به اقداماتی زد که البته، چون خوشایند رژیم نبود با واکنش قهری دستگاه امنیتی مواجه شد.
این ماجرا در گزارش مورخ ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به امضای سرهنگ پرتو رییس شهربانی قم چنین منعکس شد «چون پس از دستگیری آیتالله خمینی، سیدمصطفی فرزند وی به روحانیون مراجعه و مشغول تحریک و صاحبان دکاکین را ترغیب به بستن مینمود، لذا نامبرده ساعت ۱۰:۱۵ دقیقه صبح با کمک ماموران ساواک دستگیر و به ساواک قم تحویل داده شد.»
سرهنگ پرتو در گزارش بعدی خود خطاب به اداره اطلاعات شهربانی چنین نوشت: «پس از دستگیری پسر خمینی وضع آرامتر و عدهای دکاکین خیابانها را باز و مشغول کسب شدند. ولی بازار کماکان تعطیل است.»
پس از این اتفاق رییس شهربانی قم به پیشکار آیتالله گلپایگانی که از طرف ایشان و آیتالله شیخ هاشم آملی درخواست آزادی سیدمصطفی را مطرح کرد، چنین پاسخ داد «چون نامبرده تحریکاتی مینمود ممکن بود در اثر تحریکات وی زد و خوردی روی دهد، لذا به وسیله ماموران دستگیر و به تهران اعزام شده است.»
آقامصطفی پس از بازداشت و انتقال به تهران در ساعت ۹ شب ۱۳ آبان تحویل زندان قزلقلعه شد و روز بعد رییس شعبه ۷ بازپرسی دادستانی ارتش برای وی به اتهام «اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت» قرار بازداشت موقت صادر کرد. این قرار در تاریخ ۲۰ آذرماه ۱۳۴۳ توسط رییس دادگاه عادی شماره یک اداره دادرسی ارتش مورد تأیید واقع شد و وی کماکان در زندان قزلقلعه محبوس ماند. سیدمصطفی خمینی پس از نزدیک به دو ماه حبس در قزلقلعه در ساعت ۱۸ روز هشتم دی ۱۳۴۳ از زندان آزاد شد.
ساواک تصمیم به تبعید او گرفته بود، اما نحوه ابلاغ این موضوع به خودش چنان دوپهلو بود که وی تصور میکرد منظور آنها سفری داوطلبانه به ترکیه است تا از پدرش دیدار کند. اینچنین بود که وقتی وی پس از آزادی به قم بازگشت، از این سفر اعلام انصراف کرد. ساواک که ماجرا را به گونه دیگری پیشبینی میکرد به ناچار ساعت ۱۱:۴۵ دقیقه صبح روز ۱۳ دیماه۱۳۴۳ مجدداً ایشان را بازداشت و راهی تهران کرد.
ساواک که وجود سیدمصطفی مصطفوی را در داخل کشور به ضرر رژیم پهلوی میدید در نهایت تصمیم گرفت در ساعت ۵:۳۰ دقیقه بامداد روز ۱۴ دی ماه او را به اجبار از کشور اخراج کند تا وی نزد پدرش زندگی در تبعید را آغاز کند. بدین ترتیب سیدمصطفی خمینی در بامداد روز ۱۴ دی ۱۳۴۳ در پی دومین نوبت بازداشت توسط ساواک، مجبور به ترک اجباری وطن و آغاز تبعید بی بازگشت به کشور شد.
از دیر زبان باز کردن تا ازدواج در ۲۴ سالگی
سید مصطفی اولین فرزند سیدروح الله و خدیجه در ۲۱ آذر ۱۳۰۹ در شهر قم دیده به جهان گشود. در زمان تولد وی، امام خمینی در خانهای اجارهای در محله الوندیه نزدیک محله عشقعلی در قم زندگی میکردند.
مرحوم مادر سیدمصطفی درباره چگونگی انتخاب اسم برای اولین فرزندش چنین گفت: من خیلی دوست داشتم که نامش مصطفی باشد و نمیدانم آقا چه دوست داشتند؛ ولی من ایشان را راضی کردم و گفتم که، چون نام پدرتان مصطفی بوده است، بسیار مناسب است و آقا هم راضی شدند و اسمش را محمد گذاشتیم، لقبش را مصطفی و کنیه اش را ابوالحسن گذاشتیم، ابوالقاسم نگذاشتیم که هر سه مشابه حضرت رسول (ص) نشود. (کمیته علمی کنگره شهید آیت اللّه مصطفی خمینی؛ یادها و یادمانها از آیت اللّه سید مصطفی خمینی؛ ج ۲، ص ۲۹.)