در همین حال، «رُشَید هَجَری» نیز که از دوستان میثم و حبیب بود، از راه رسید و از افراد حاضر سراغ آن دو بزرگ مرد را گرفت. آنان گفتند: «چند لحظه قبل، میثم و حبیب اینجا بودند و شنیدیم که درباره یکدیگر چنین مطالب اسرارآمیزی را می گفتند» .
رُشَید گفت:
«رَحِمَ اللهُ مِیْثَماً، نَسِی وَ یُزادُ فِی عَطاءِ الذِّی یَجِیءُ بِالرَّأسِ مِأئهُ دِرهَمٍ » ؛ «خدا رحمت کند میثم را که فراموش کرد بگوید: کسی که سر حبیب را می آورد، صد درهم بیشتر از دیگران به او جایزه می دهند!» وقتی رشید این پیشگویی را بیان کرد و از آنجا گذشت، افرادی که آنجا حاضر بودند، گفتند: «این مرد از آن دو نیز دروغگوتر بود!»(1)
اما همان افراد که این اسرار و مطالب را شنیده و باور نکرده بودند، گفتند: «زمان زیادی نگذشت که با چشم خویش دیدیم، میثم تمار را کنار خانه «عمرو بن حُریث» به چوبه دار آویختند و حبیب بن مُظاهر هم در رکاب دفاع از حضرت حسین بن علی (علیه السلام) به شهادت رسید و دژخیمان و قاتلان اموی، سر بریده او را در کوچه های کوفه می چرخانیدند ١تا کینه های قومی و جاهلی خود را به اهل بیت (صلی الله علیه و آله) نشان دهند، از مردم
ص: 44
________________________________________
1- ١) . بحارالانوار، ج45، ص٩٣؛ سفینهالبحار، ج١، ص4٩4؛ نفس المهموم، ص6٠.
زهرچشم بگیرند و درهم و دینار بیشتری دریافت کنند.
آری، مؤمنان به خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و ارادتمندان به امام علی (علیه السلام) ، ارادت و اطاعت خویش را این گونه ابراز می داشتند و عملی می ساختند تا مکتب حق اهل بیت (علیهم السلام) را با نثار خون، ترویج و تحکیم بخشند. گفتنی است راهی که آنان انتخاب کرده بودند، آگاهانه بود، پایان آن را می دانستند و بدون ترس بر عقیده خود پای می فشردند و سرمایه گذاری و هزینه کردن برای آن را هم، با کمال خلوص و سرفرازی، به جان می خریدند. درود خدا و سلام فرشتگان بر آنان باد.
ص: 45
ص: 46