البته تاریخ اسلام آوردن ایرانیان، به بعد از فتح ایران برنمی گردد. رد پای ایران را از همان زمان صدر اسلام و دوران پیامبر، در عرصه های گوناگون اسلام می توان دید و افرادی از ایران از همان نخستین روزهای ظهور اسلام در خدمت اسلام و پیامبر بودند که نمونه آشکارش سلمان فارسی بود.
نمونه دیگر، رشید فارسی است که در جنگ احد، یکی از مشرکان «بنی کنانه» را که خود را در زیر لباس آهنین پوشانده بود، از پای درآورد و ضربتی بر وی زد و گفت: «بگیر که این ضربه از غلامی فارسی است».(1)
از این نمونه، ایرانیانِ ساکن یمن هستند. در آن زمان، یمن در دست ایرانیان بود و باذان بن ساسان ایرانی حکومت آن را در دست داشت. پس از نامه پیامبر به خسرو پرویز، او باذان را مأمور کرده بود که پیامبر را نزد وی بفرستند. باذان دو نفر را نزد پیامبر فرستاد و پیام شاه ایران را به پیامبر رساند. پیامبر فرمود: دیشب شیرویه شکم پدر خود را درید و خسرو پرویز را هلاک ساخت و خدا به من خبر داده که شاه شما کشته شده است. ... سفیران، سخن پیامبر را به باذان رساندند. مدتی بعد، خبر کشته شدن خسرو پرویز در همان شب که پیامبر فرموده بود، به باذان رسید. در پی آن، باذان اسلام آورد و گروهی از ایرانیان نیز مسلمان شدند. حضرت رسول، باذان را همچنان بر حکومت یمن نگاه داشت. وی از این تاریخ، به دستور پیامبر اکرم حاکم یمن بود و بعد از در گذشت وی در زمان پیامبر، حضرت فرزندش را بر حکومت آنجا گماشت. بدین ترتیب، این خاندان خدمات ارزنده ای به اسلام کردند.(2)