برخورد با مأموران و جاسوسان حكومتى
عبيدالله بن زياد با مأموران حكومتى و جاسوسان و بازرسان (عرفاء)(72) بناى بدرفتارى و سختگيرى را گذارد و از آنها خواست تا اسامى افراد غريبى كه وارد شهر مىشوند و مردمى كه با حكومت يزيد سر سازش ندارند و در حقانيت خلافت او ترديد مىكنند و افرادى كه بناى مخالفت و تفرقه افكنى دارند، گزارش كنند، و اگر كسى از اين امر سرپيچى كند و بموقع گزارشهاى لازم را تسليم ننمايد و دشمنان يزيد را معرفى نكند، نه تنها مقررى او از بيت المال قطع خواهد شد بلكه خون و مال او مباح و مقابل خانهاش به دار آويخته مىگردد! و يا اينكه تبعيد به «زاره»ميشود(73) . (74)
مسلم در خانه هانى
چون مسلم بن عقيل از آمدن عبيدالله به كوفه مطلع و از سخنان او در مسجد جامع و آنچه با جاسوسان در ميان گذارده بود، آگاه شد، از خانه مختار - كه در آن سكونت داشت - بيرون آمد و به خانه هانى بن عروه(75) رفت و پيرون امام عليهالسلام مخفيانه در خانه هانى به ملاقات آن جناب مىرفتند و به يكديگر سفارش مىكردند كه اين امر را از ديگران پنهان نگاه دارند(76)
علت اين جابجايى اين بود كه محل اقامت مسلم مخفى نگاه داشته شود زيرا او بيمناك بود كه مبادا پيش از آنكه به رسالت خود جامه عمل بپوشاند توسط مأموران ابن زياد دستگير گردد(77) .
نوشتهاند كه: پس از اينكه مسلم بن عقيل در خانه هانى بن عروه اقامت كرد و تعداد بيعت كنندگان با او به 25 هزار نفر رسيد تصميم بر خروج گرفت ولى هانى به او گفت كه: در اين كار شتاب مكن(78)