1. ابتذال زن و سقوط شخصيت او
از دیدگاه اسلام، زن، انسانی است که خداوند همه مواهب و ابزار تکامل و رشد را در اختیار او قرار داده است. فعالیت اجتماعی امکان حضور زنان را در عرصههای مختلف فراهم میسازد البته به شرط حفظ حدود و احکام الهی که درباره زنان گوشزد شده است (سلطانی و مرادیان، 1389: 140).
در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است هنگامى كه جامعه، زن را با اندام برهنه بخواهد، طبيعى است روزبهروز تقاضاى آرايش بيشتر و خودنمایی افزونتر از او دارد و هنگامى كه زن را از طريق جاذبه جنسیاش، وسيله تبلیغ كالاها و دكور اتاقهای انتظار و عاملى براى جلب جهانگردان و سياحان و... قرار بدهد، در چنين جامعهای شخصيت زن تا سرحد عروسكی يا كالاى بیارزشی سقوط میکند و ارزشهای والاى انسانى او بهکلی به دست فراموشى سپرده میشود و تنها افتخار او جوانى و زيبایی و خودنماییاش میشود.
و به اين ترتيب مبدل به وسیلهای خواهد شد براى اشباع هوسهای سرکش یکمشت آلوده فريبكار و انساننماهای ديوصفت! در چنين جامعهای چگونه يك زن میتواند با ویژگیهای اخلاقی و علم و آگاهى و دانائیاش جلوه كند و حائز مقام والایی گردد؟(بابایي، 1382، 3: 292)
بهراستی دردآور است كه در كشورهاى غربى و غربزده و در كشور ما قبل از انقلاب اسلامى، بيشترين اسم و شهرت و آوازه و پول و درآمد و موقعيت براى زنان آلوده و بیبندوباری بود كه به نام هنرمند و هنرپیشه، معروف شده بودند و هر جا قدم مینهادند گردانندگان اين محيط آلوده براى آنها سر و دست میشکستند و قدمشان را خیرمقدم میدانستند! (مکارم شیرازی، 1374، 14: 446)