صفحه 3 از 8 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 78

موضوع: هدف حیات زمینی آدم ملک، شیطان، هبوط

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آری؛ زمین و آنچه در آن است، در اختیار انسان است تا انسان به راحتی از آن ها استفاده کند و به نقطه ای مهم تر از زمین نظر کند، نه این که تصور کند حالا که زمین در اختیار من است و امکان هر گونه تصرفی هم در آن دارم، تمام کار من تغییر زمین بشود. بینش کسی که بگوید همان طور که درخت نموّ می کند، انسان هم در عرض درخت نموّ می کند، مطابق با واقعیت انسان نیست. انسان در ابتدا در این حد خود را پایین آورد که خودش را در عرض طبیعت دانست و به نقطه بالاتر نظر نکرد و سپس تن به انواع پوچی ها و سستی ها داد. اگر کسی نتواند خود را فوق این عالم ببیند و جایگاه خلیفةالله بودن خودش را نفهمد و خود را در عرض عالم قرار می دهد، ناخودآگاه در خدمت عالم قرار می گیرد. کشتیبانی که به کشتی فکر کند تمام تلاش او این است که کشتی نپوسد، اما کشتیبانی که به ساحل فکر کند تمام تلاشش این است که کشتی را به ساحل برساند، نه این که کشتی را برای کشتی بودن حفظ کند. کشتی را به ساحل رساندن، هنر کشتیبان است، ولی بالأخره کشتی می پوسد و باز کشتی دیگری ساخته
    ص: 35
    می شود. ولی اگر همه زندگی مان صرف دنیا شد، دنیا می رود و ما هم بدون هیچ معنایی از دنیا به برزخ سیر می کنیم.
    عاقبت
    تو رفت خواهی ناتمام
    کارهایت
    ابتر و نان تو خام
    پس نمی شود به همة کارها پرداخت، بلکه:
    در
    تمام کارها چندین مکوش
    جز
    به کاری که بود در دین مکوش

    امضاء


  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آدم یا آدمیت؟

    پس چنانچه ملاحظه فرمودید خداوند قبل از این که مقام خلیفةاللهی بودن آدم را مطرح بفرماید، جایگاه او را در هستی روشن می کند و می فرماید «جمیع ما فی الارض» را برای او خلق کردیم و سپس علت آن را مطرح می فرماید و موضوع خلیفه الهی بودنِ آدم را در آیه 30 سوره بقره به میان می کشد و روشن می کند که چرا آدم ظرفیت خلیفة الهی شدن را دارد. ملائکه چنین ظرفیتی را ندارند و لذا شأن ملائکه آن است که بر آدم سجده کنند، ولی شیطان هم که در آن حال در مقام ملائکه بود - هر چند ملک نبود- باید سجده می کرد و نکرد و لذا دشمنی بین شیطان و آدم شروع شد و کار به زندگی زمینی آدم منجر گشت.
    در این مباحث باید خوب دقت شود که آیا آدم به عنوان یک شخص مطرح است؟ یا به عنوان یک شخصیت؟ یعنی وقتی بحث آدم می شود، اوّلین آدم مورد بحث است یا آدمیت به عنوان حقیقت همه آدم ها؟ اگر بحث روی آدمیت است، دیگر نمی توان گفت بحث روی اولین آدم است. چرا که آدمیت، حقیقت همه آدم است و اول و آخر ندارد.
    علامه«رحمة الله علیه» می فرمایند:
    «آنچه به خوبی از سیاق آیات به دست می آید این است که «خلافت» یعنی همان «اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً» شخصیت حقوقی حضرت آدم است و نه شخصیت حقیقی».
    یعنی هر کس که آدم است، خلیفة خدا است، چون موضوع به شخصیت حقوقی آدم ربط دارد، نه شخصیت حقیقی او که فرد خاصی از افراد انسانی است، یک وقت بحث روی شیرینی شِکر است، دیگر شکرهای خانه ما و خانه شما در این موضوع فرقی ندارند. حقِ شکر این است که شیرین باشد نه این که شیرینی حق این شکر و یا آن شکر باشد، شیرینی منحصر به این
    ص: 36
    شکرهای خاص نمی شود، ولی می توانیم بگوییم چون شکر شیرین است، پس شکرهای خانه ما هم شیرین است، ولی به اعتبار آن که شکر است نه به اعتبار آن که مربوط به خانة ما است.
    امضاء

  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    می فرماید «شخصیت حقیقی» آدم در رابطه با خلیفه الهی، به عنوان یک شخص خاص مورد بحث نیست، بلکه «شخصیت حقوقی» آدم مورد بحث است که شامل همة آدم ها می شود. حال اگر این نکته خوب روشن شود، آیا می توانید بگویید اگر ما در بهشت بودیم و با شیطان روبه رو می شدیم، حواسمان را جمع می کردیم که فریب شیطان را نخوریم یا این که شخصیت حقوقی آدم که همان آدمیت است و شامل همه ماها می شود، در بهشت بوده است؟ اگر دقت کنید در آیه مورد بحث «آدمیت»، یعنی اصل همه ما آدم ها مطرح است و جنس ما انسان ها که همان «آدمیت» است، فریب خورده و فریب خوردن از شیطان در موطن بهشت اولیه مربوط به همة آدم هاست، از آن جهت که آدم هستند. در واقع آدمیت مساوی است با این فریب خوردن، نه این که او فریب خورد. همه تان از بُعد آدمیت فریب خورندگان شیطان هستید که در مباحث آینده به آن پرداخته می شود. از آن طرف هم مقام خلافت، مقام شخصیت حقوقی آدم است. یعنی مربوط به بُعد آدمیتِ آدم ها است، پس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دارای همان مقام خلافت هستند که همة آدم ها استعداد آن را دارند و کم و زیاد هم از آن بهره گرفته اند، منتها آن حضرت به عنوان نمونه کامل خلیفه الهی مطرح اند. پس مقام آدمیت به عنوان مقام حقوقی همة انسان ها، مقام خلافت الهی است. حالا فردی آن را بالقوه دارد و تلاش نمی کند آن را به صورت بالفعل در آورد، و شخصی هم نمونه عینی و مطلق آن مقام خلیفةاللهی خواهد شد. چون با آوردن جمله «اِنّی جاعِلٌ فِی الْاَرْضِ خَلیفَةً»؛ می فرماید: من همواره خلیفه ای بر روی زمین جَعل و ایجاد می کنم که امروز نمونه عینی آن خلیفه، وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه می باشد، به همین جهت علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» می فرمایند:
    «خلیفه الهی بودن منحصر به حضرت آدم نیست، بلکه هر که انسان است خلیفه است، منتهی شدت و ضعف دارد».
    امضاء

  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    آیت الله جوادی آملی«حفظه الله تعالی» می فرمایند: به همین جهت شیطان می گوید من ذریّة آدم را منحرف می کنم. پس شیطان با مقام آدمیت دشمن است. چون خلافت مربوط به آدمیت آدم
    ص: 37
    است و نه شخص حضرت آدم علیه السلام . و این دشمنی با همه آدم ها نشان می دهد که شیطان به آدمیت -که مقام حقوقی آدم باشد و نه شخص خاص- سجده نکرده است.(1)
    آری آن گوهری که شیطان با آن دشمنی کرد، مقام خلیفةاللهی است و آن عبارت است از گوهر آدمیت. و حضرت آدم علیه السلام هم یکی از مظاهر عالی این گوهرند.
    در راستای این که شیطان با آدمیت دشمن است و به همین جهت هم با فرزندان آدم دشمنی ورزید، قرآن می فرماید:
    «قالَ اَرَءَیْتَکَ هَذَاالَّذی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ اَخَّرْتَنِ اِلَی یَوْمِ الْقِیمَةِ لَاَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ اِلاّ قَلِیلاً»(2)
    شیطان گفت: آیا این آدم همانی است که بر من برتری دادی؟ اگر به من فرصت دهی تا روز قیامت، حتماً دهنه به فرزندان او می ز نم، مگر عده کمی از آن ها را.
    امضاء

  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    پس چنانچه ملاحظه می فرمایید شیطان به فرزندان آدم نیز از جهت این که همگی در آدمیت مشترک اند، دشمنی می ورزد. از طرفی تعلیم اسماء که می فرماید: «آن اسماء را به آدم آموختم» مسلّم شامل حضرت حواء علیها السلام هم می شود، همچنان که شامل فاطمه زهرا علیها السلام هم می شود. پس باید گفت: آن آدمی که مورد تعلیم اسماء قرار گرفته است، حقیقت همه انسان ها است. و در مورد حقیقت انسان ها که زن و مرد کثیری از آن به وجود آمدند، می توان توجه خود را به آیه اول سوره نساء انداخت که می فرماید:
    «یا اَیُّهَاالنَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَ نِسَاءً،...»
    ای مردم نسبت به پروردگارتان تقوا پیشه کنید، پروردگاری که شما را از نَفْس واحدی خلق کرد و از آن نفس، زوجش را نیز آفرید، و از آن دو، مردان و زنان کثیری را به وجود آورد.
    ص: 38
    ________________________________________
    1- به کتاب تسنیم از آیت الله جوادی آملی«حفظه الله تعالی» در ذیل همین آیه رجوع شود.
    2- سوره اسراء، آیه 62.

    امضاء

  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    این نَفْس واحد که در آیه فوق متذکر آن است و منشأ زنان و مردان است، همان حقیقت آدم، یا به تعبیر دیگر آدمیت است و به همین جهت هم، چون آن حقیقت که اصل همه انسان ها است به شجره ممنوعه نزدیک شد، همه انسان ها از بهشت بیرون رانده شدند، و اگر انسان ها بگویند: خداوندا ! پدر ما به شجره ممنوعه نزدیک شد و حق آن بود که او از بهشت بیرون شود، چرا ما را بیرون کردی؟ جواب می شنوند که همه شما به شجره ممنوعه نزدیک شدید و لذا حق همه شما است که زمینی شوید. منتها در آیه 38 سوره بقره می فرماید: «اگر در زندگی زمینی از دین خدا تبعیت کنید، نه تنها زندگی زمینی برای شما مشکلی به وجود نمی آورد، بلکه به بهشتی برمی گردید که در آن شیطان نخواهد بود»، که بحث آن خواهد شد.
    امضاء

  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    تکامل آدم باید از زمین شروع شود

    مرحوم علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» می فرمایند: آدم، اول در زمین بوده است و به همین جهت هم خداوند به ملائکه فرمود: من می خواهم روی زمین خلیفه قرار بدهم. آنگاه قبل از این که آدم به عیب های خودش نظر کند، او را به بهشت بردند تا او را امتحان کنند. - بهشت آدم، غیر از آن بهشتی است که مؤمنین پس از دنیا می روند- پس بهشت آدم، بهشت امتحان است و نه بهشت استراحت. برای همین هم شیطان در آن است. و بعد روی زمین هبوطش دادند تا به خود آدم ثابت کنند بالأخره شما زمینی هستید و باید از زمین شروع کنید.
    طبق نظر علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» اول آدم روی زمین بوده است و برای زمین هم آفریده شده بود و چون خلقت زمینی آن ها تمام شد قبل از این که به عیب هایشان نظر کنند، آن ها را به بهشت می برند. در آن بهشت خوب امتحان نمی دهند، یا این که می فهمند مقام آدم یا آدمیت چیست؟ مقامشان فریب خوردن از شیطان است. بعد هبوط می کنند بر زمین، تا از طریق زمین شایسته بهشتی شوند که دیگر شیطان در آن بهشت نیست. علامه«رحمة الله علیه» می فرماید این که ملائکه گفتند: «اَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها و یَسْفِکُ الدِّماء» آیا می خواهی کسی را خلیفه خود در زمین قرار دهی که در آن فساد خواهد کرد و خون خواهد ریخت؟ این سخن ملائکه اعتراض نیست، سؤال است.
    ص: 39
    پس اولاً: خدا گفت در زمین خلیفه قرار می دهم. یعنی معلوم می شود که بحث خلیفه الهی بودن آدم مربوط به زمین بوده است و نه مربوط به بهشت. ثانیاً: باید به آدم ثابت شود بی جهت او را در زمین قرار ندادیم. و لذا برای این که به آدم ها بفهمانند شما باید از زمین کمالات خود را شروع کنید، و اساساً خودتان زمین را انتخاب می کنید، پس از خلقت زمینی آن ها را در بهشت قرارشان دادند، اما در بهشتی که امتحان شوند. و این بهشتی که در آن امتحان واقع می شود، باید شیطان داشته باشد. و بالأخره آدم ها زمینی بودن خود را یافتند. یعنی فهمیدند جایشان باید کجا باشد. و این که ملائکه سؤال کردند آیا می خواهی کسی را خلیفه خود قرار دهی که خون می ریزد و فساد می کند؟ عملاً متوجه بودند که لازمه زندگی زمینی که زندگی جمعی است، چنین حرکاتی است.

    امضاء

  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    علت سؤال ملائکه
    آدم ها در زمین نمی توانند به تنهایی و به صورت فردی زندگی کنند، چون شرایط زمین طوری است که به راحتی در اختیار افراد قرار نمی گیرد. مثلاً می خواهد خانه بسازد، جمعی باید کمک کنند. حتی برای داشتن فرزند حداقل یک زن و یک مرد نیاز است. پس مسلّم تحقق صحیح زندگی زمینی به زندگی جمعی است. و طبیعی است وقتی که جمعی کنار هم آمدند، هر کس همه خوبی ها را برای خودش می خواهد، چون انسان کمال طلب است. حالا که هر کس همه خوبی ها را برای خودش خواست - این هم در زمین که محدود است- کار انسان ها به تزاحم و حذف همدیگر می انجامد. مثلاً جای خنک و سرزمین سرسبز را شما می خواهید، من هم همان را می خواهم، تمام زمین هم دارای این خصوصیات نیست. پس طبق این محدودیت نباید این جا که من می خواهم، شما هم همین جا باشید، چون جای مرا می گیرید و لذا درصدد حذف همدیگر برمی آییم و فساد و خونریزی شروع می شود، ولی در قیامت این طور نیست. جنس قیامت، جنس بُعد و حد و محدودیت نیست و لذا ظرفیتِ داشتن همه کمالات را در همة مراتب خود دارد، اما زمین، بُعد و حدّ دارد و نمی شود همة خوبی ها را در همه زمین پیدا کرد و چون انسان کمال طلب است و همه خوبی ها را برای خود می خواهد، در زمین بین انسان ها دعوا و خونریزی می شود، پس دعوا و خونریزی جزء طبیعی زندگی زمینی است. ملائکه هم
    ص: 40
    این را می دانستند. ملائکه این قدر بصیرت دارند که بفهمند جنسِ زمین، تزاحم است و آدم های قرار گرفته در زمین کارشان به فساد و خونریزی می کشد، خدا هم حرف آن ها را رد نفرمود، ولی گفت: من چیزی می دانم که شما نمی دانید. آری! در عالَم غیر ماده، تزاحم نیست. مثلاً می شود در یک لحظه همة ما یک مطلب را که استاد می گوید بفهمیم، و مزاحم فهم همدیگر هم نباشیم. اما نمی شود که همة ما در یک لحظه در یک مکان باشیم، جنس عالَم ماده این است.
    امضاء

  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    بنا به فرمایش علامه طباطبایی«رحمة الله علیه»:
    «در زندگی جمعی تزاحم منافع پیش می آید و موجب خونریزی می گردد. لذا مطرح کردند با چنین شرایطی، چگونه زندگی زمینی اجازة بروز خلافت الهی را می دهد؟».
    ملائکه می گویند: خدایا! روی زمین می خواهی خلیفه ایجاد کنی. زمین که نمی تواند جایگاه خلیفه برای خداوند باشد. لازمة خلیفه بودن هر موجودی این است که هیچ ضعفی در او نباشد، زمین پر از ضعف است و اهل آن به طور طبیعی دارای ضعف می شوند. چگونه می خواهی در زمین خلیفه خود را رشد دهی؟ در حالی که ما در عالَمی هستیم که اهل تسبیح و تحمید و تقدیس می باشد و امکان خلیفه شدن، در این عالَم هست«وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِک و نُقَدِّسُ لَک»؛(1) و ما به حمد تو تسبیح تو را می گوییم و تو را تقدیس می کنیم. علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» در ذیل این آیه از زبان ملائکه می فرمایند:
    «پس ما با تسبیح و تقدیس تو می توانیم چنین خلافتی را به عهده بگیریم. و خدا هم خونریزی و فساد آدم را که فرشتگان مطرح کردند نفی نکرد، بلکه فرمود: من چیزی می دانم که شما نمی دانید«قالَ اِنّی اَعْلَمُ مَا لا تَعْلَمُون».
    وقتی که ملائکه گفتند: نمی شود خلیفه روی زمین تعیین کرد، خداوند حقیقت آدمیت را به ملائکه نشان داد که عبارت بود از اولاً: «وَ عَلَّمَ ادَمَ الْاَسْمَاءَ کُلَّهَا» همة اسماء را به آدم یا آدمیت آموخت، که این می رساند آدمیت در مقامی است که استعداد آموختن همة اسماء الهی را دارد. ثانیاً:«عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ» آدم آن اسماء را به ملائکه عرضه کرد، تا معلوم شود که آدم، علاوه بر توان گرفتن همة اسماء، توان ارائه و ظهور و عرضة آن ها را نیز دارد و روشن
    ص: 41
    ________________________________________
    1- سوره بقره، آیه30.
    شود آدمیت نه سیره فرشتگان را دارد و در حدّ آنان متوقف است، و نه سیره حیوانی دارد و از پذیرش و ارائه اسماء ناتوان است، بلکه اقتضای آدمیت او آن است که در عین زمینی بودن، آینه گردان حق است و در خراب آباد دنیا می تواند حق نما باشد و لذا به گفته حافظ:
    مقام اصلی ما گوشه خرابات است
    خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد
    «والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته»
    ص: 42

    امضاء

  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    همكار انجمن
    تاریخ عضویت
    August 2012
    شماره عضویت
    3467
    نوشته
    13,721
    صلوات
    28000
    دلنوشته
    1
    اللهم صلّ علی محمد و ال محمد و عجّل فرجهم
    تشکر
    27,705
    مورد تشکر
    58,274 در 13,379
    دریافت
    0
    آپلود
    0

    پیش فرض


    جلسه دوم علمِ به اسماء الهی
    اشاره

    بسم الله الرحمن الرحیم
    «وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَ یَسْفِکُ الدِّمَاء وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ* وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ * قَالُواْ سُبْحَانَکَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ».(1)
    و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در زمین کسی را می گماری که در آن فساد کند و خون ها بریزد و حال آن که ما تو را تسبیح و حمد و تقدیس می کنیم، خداوند فرمود من چیزی می دانم که شما نمی دانید.
    و [خدا] همه [معانی] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست می گویید از اسامی این ها به من خبر دهید.
    گفتند منزهی تو ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته ای هیچ دانشی نیست تویی دانای حکیم.
    بحث در رابطه با فلسفة وجودی انسان در زمین بود و این که مقصد او کجا باید باشد، متفکران در مورد ارزش هر موجودی یک بحث اساسی دارند، حاصل آن عبارت از این است که: «ارزش هر موجودی به غایت آن موجود است» و لذا اگر غایت انسان مشخص شود، ارزش انسان نیز مشخص می شود. حال به من بگو غایت و مقصد انسان چیست؟ تا بگویم چه ارزشی دارد. به همین جهت ابتدا خداوند به انسان تفهیم می کند که ای انسان غایت تو چیست
    ص: 45
    ________________________________________
    1- سوره بقره، آیات30 الی 33.
    و شأن تو می تواند شأن ملاقات با رب العالمین باشد. حال با توجه به چنین شأن و غایتی، ببین ارزش تو چه اندازه است.
    بحث «هدف حیات زمینی آدم» می خواهد بگوید که انسان ها برای حفظ ارزش خود، باید هدف خود را بشناسند و برای رسیدن به آن هدف برنامه ریزی کنند. آیات الهی که متذکر هدف انسان است، آیات عجیبی است. چون اگر انسان بداند چرا در زمین آمده است و به کجا می خواهد سیر کند، معنای خود را یافته است. انسانی که مبنا و جایگاه خود را در هستی نمی داند، اصلاً معنایی برای خود ندارد، چون با توجه به غفلت از مبنا و جایگاه خود در هستی، نتوانسته خودش را معنا کند و اگر زندگی انسان در بی معنایی گذشت، به هر زبونی و فسادی تن می دهد. چون معنی هر پدیده ای، به هدف و غایت آن پدیده است و هدف و غایت هر پدیده است که آن را و حرکات آن را معنی می کند، حال اگر کسی غایت خود را گم کرد، حتماً معنی خود را گم می کند و لذا حقیقتاً شأنی برای خود نمی شناسد که بخواهد آن را حفظ کند. مثلاً وقتی از شما می پرسند این آجر برای چیست؟ اگر نتوانستی بگویی این آجر برای ساختمان است، عملاً چیزی از این آجر نگفته اید، چون معنی پدیده به غایت و هدف آن پدیده است. انسان اگر معنای خودش را بخواهد، باید هدف خودش را بشناسد. حالا اگر هدف را غلط به او معرفی کنند، عملاً تمام وجود او را بی معنی کرده اند.

    امضاء

صفحه 3 از 8 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi