ودر آيه ديگر مى فرمايد:
(ولئن سألتهم من خلق السموات والارض ليقولن الله)(3) (واگر از ايشان سؤال کنى که چه کسى آسمانها وزمين را خلق کرده است، هر آينه مى گويند خدا).
وبالجمله در اين آيات وآيات ديگرى از قرآن مجيد مثل آيه:
(فأقم وجهک للدين حنيفاً فطرة الله التى فطر الناس عليها)(4) (روى به جانب آئين اسلام آور وپيوسته از دين خدا که فطت خلق را بر آن آفريده است پيروى کن).
واز احاديث شريفه استفاده مى شود که معرفت خدا ورسول وامام فطرى است ونياز به تدبّر ندارد.
مقصود از اينکه گفته مى شود، دين فطرى است; به يکى از دو معنى است: يکى اينکه دين بر بشر تحميل نشده بلکه با فطرت او موافق است وحرکت است در مسيرى که انسان بالطبع وبه فطرت بايد داشته باشد ووقتى آن را بر او عرضه بدارند از آن سرباز نزده وابراز تنفر نمى نمايد ودين حاجت فطرى او را بر مى آورد.