آن همه قيامها، حركتها و انقلابها كه پويندگى خويش را از دست دادند، و چندان ماندگار نشدند به همين علت بود كه علل و عوامل بقا و دوام را كشف نكردند، و اگر كشف كردند خود را با قوانين آن هماهنگ نساختند، از اين رو چون رهگذرى از سراب ايام شتابان گذشتند، و اثرى از خويش بر جاى نگذاشتند.
بنابراين ، پيروزى بزرگ در دوران ظهور، نخست بر اجراى عدالت استوار است .
عدالت موجب پيوند ناگسستنى توده هاى انسانى با قائد و پيشوا مى گردد، فداكاريهاى بزرگ و ايثارهاى وصف ناشدنى را موجب خواهد گشت . و اين چگونگى خود، زمينه واژگونى بنياد ستمها و بيدادگريهاى فردى و اجتماعى طاغوتان را در همه زمينه هاى زندگى مهيا خواهد ساخت . آنچه در عينيت ملموس تاريخ گذشته زندگى انسان و اجتماعات ديده شده همين است و بس ، و كسانى كه تنها با شعار بخواهند به اصولى تكيه كنند، و در عينيت و عمل از آن اصول فاصله بگيرند. حمايت توده ها را در دراز مدت نمى توانند كسب كنند، و در نتيجه پايدارى چندانى نصيبشان نخواهد شد. و اگر باشد چيزى سطحى خواهد بود و بس از اينرو، در دوران ظهور، اصل عدالت در ريز و درشت مسائل علمى مى شود، و كوچكترين و بزرگترين امور در چارچوب ميزان عدل محدود مى گردد، به گونه اى كه هيچگونه ستمى به كسى نمى رود و اندك بيدادى انجام نمى گيرد. تحقق دقيق عدالت در همه امور و روابط انسانى و مسائل فردى و اجتماعى ، به دست آن امام منجى ، در حديثى از امام رضا عليه السلام چنين تببين شده است :
امام رضا عليه السلام :
((يطهر الله به (القائم عليه السلام ) الارض من كل جور، و يقدسها من كل ظلم ... فاذا خرج وضع ميزان العدل بين الناس ، فلا يظلم احد احدا... (32) ))