این حدیث را حدود پنجاه کتاب از اهل سنّت نقل کرده اند.برپایی مراسم عزاداری مفاد حدیث «هل الدّین الا الحب و البغض»است.به بیان دیگر حب و بغض دینی وجود چنین مجالسی را ایجاب می کند تا شرکت کنندگان عملا تولا و تبرا را به جهانیان نشان دهند.عزاداری از یک طرف ابراز محبت است به پاک ترین اهداف انسانی و الهی و عرض ارادت به پیشگاه سالار شهیدان، از طرف دیگر اظهارِ انزجار و تنفر از همه پلیدی ها و زشتی ها و اعلام برائت از یزید و یزیدیان در همه زمان ها و مکان ها. این محبت و برائت اگر اساسی باشد فقط در علاقه خلاصه نمی شود، بلکه آثار آن در عمل خود را نشان می دهد محب ّ را با محبوب پیوند می دهد،به گونه ای که در مسیرخواسته و اهداف اوگام برمی دارد و این گونه اعلام حضور می کند:«أنی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم فاسئل الله الّذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفه اولیائِکم و رزقنی البرائه أن یجعلنی معکم فی الدنیا و الا´خره و ان یثبت لی عندکم قدم صدق ٍ فی الدنیا و الا´خره؛ [ای عاشورائیان] من
با دوستان شما در صلح و با دشمنان شما در جنگ و ستیزم، دوستان شما را دوست دارم و دشمنان شما رادشمن می دانم و از کرم حق درخواست می کنم که با معرفت شما و دوستان شما مرا گرامی سازد و به من لطف نماید و همیشه بیزاری از دشمنان شما را روزی من کند و مرا در دنیا و آخرت با شما همنشین قرار دهد و در دو عالم به مقام صدق و صفای شما مرا ثابت قدم نگه دارد».این دعا و زیارت چه می خواهد برای ما بیان کند،یک توجه باطنی به آن ما را به نقش عزاداری رهنمون می سازد. عزاداری یعنی کمال جویی،عزادار عاشق حسین است چون کمال انسانی را در وجود او می یابد و راه رسیدن به کمال نهایی (قرب الی الله) را در کربلا می بیند.گریه در مجالس عزاداری گاه از سر شوق است. بسیاری از قضایای کربلا به سبب روح ِ حماسی داشتن ِ آن شوق آفرین است و شورانگیز. داستان شب عاشورا را به یاد آورید،آن گاه که امام بیعت را از یارانش برمی دارد، می فرماید: ای یاران من از تاریکی شب استفاده کنید بروید، زیرا اینان به جز من به کسی کار ندارند... سکوت عجیبی بر مجلس حاکم بود یاران با وفا، یکی پس از دیگری و به نوبت با تعبیرات زیبایی اعلام حضورکردند:«و لَم نفعل ذلک؟ لنبقی بعد ذلک،لا ارانا الله ذلک ابداً؛ برای چه تو را بگذاریم وبرویم، آیا برای این که بعد از تو زنده بمانیم، خدا هرگز چنین روزی را نیاورد»،