۱۲ محرم به روایتی سالروز شهادت سیدالساجدین (ع) است؛ امامی که در حدود ۴۰ سال در مصیبتهای خاندان اهل بیت در کربلا گریه کرد و بیش از این که به عبادت و مناجات مشغول باشد، دغدغه تغییر جامعه را داشت و با امید، فضای جامعه را تغییر داد.
معمولا اهالی منبر و رسانه در چنین روزهایی به ذکر مصیبتهای آن حضرت میپردازند؛ از این که بعد از فاجعه عاشورا، چه بر سر کاروان اسیران کربلا در کوفه و شام آمد و چگونه امام سجاد (ع) آن خطبه رسواکننده قاتلان سالار شهیدان را در برابر یزید قرائت کرد.
اگر همه این موارد به عنوان تولی و دوست داشتن امام مطرح میشود، باید جایی را برای تبری و دوری از دشمنان آن حضرت نیز قائل شد که برخی از عبارت دشمن شناسی یاد میکنند. اگر در زیارت امین الله که برای امامان معصوم وارد شده، از خدا میخواهیم که ما را عاشق برگزیده دوستانش یعنی ائمه قرار دهد، در ادامه از پروردگار میخواهیم ما را از اخلاق دشمنانش دور بدارد یا در زیارت عاشورا خطاب به سیدالشهدا (ع) میگوییم انی سلم لمن سالمکم، با کسی در صلح و آرامشم که با شما از در دوستی و سلامت درآید و در ادامه میگوییم و حرب لمن حاربکم؛ با هر کسی که با شما در جنگ است، من هم در جنگم؛ به ویژه کسانی که کمر به قتل شما بسته اند.
در برخی روایات نیز به نقل از ائمه معصومین آمده که ما منا الا مقتول او مسموم، هر یک از ائمه به شهادت میرسند و هیچکدام به مرگ طبیعی از دنیا نرفته اند. اگر در مظلومیت امام سجاد (ع) اشک میریزیم و در شهادت آن حضرت گریه میکنیم، باید بدانیم چه کسانی آن حضرت را به شهادت رساندند و چه ویژگیهایی داشتند تا مفارقه لاخلاق اعدائک باشیم.
مثلا قاتل امام سجاد (ع) بنا بر نظر برخی مورخان، ولید بن عبدالملک بوده که امام را مسموم کرده و بعضی نیز معتقدند آن حضرت به دست هشام بن عبدالملک، برادر خلیفه به شهادت رسیده، ولی به هر حال او نیز نمیتوانسته بدون اجازه ولید، مرتکب قتل امام شود.