ی شب تو عالم خواب ، امام رضا رو دیدممی خوام بگم براتون،چی گفتم و شنیدم
نمیدونم ، ترسیدم یا نگران و خوشحال
صورت مثل ماهش ،چشمه ای پاک و زلال
عرض ادب کردمو ، رو جفت زانو نشستم
ی هو منِ گنهکار ، دل ، به نگاهش بستم
سَری ِفکنده از شرم ،من خِجل از روی او
دستی کشید رو سرم، بنده ی خوبم بگو
اشک چشام سرازیر،اتیشی بود تو قلبم
گفتم اقا ببخشید،من رو سیاه و سردم
اقا بهم نگاه کرد ، سَرم رو آورد بالا
گفتش بگو ببینم ، حرفاتو ، رو کن حالا
عقده شده تو دلم،غصه های پر از درد
مردای این شهر من،شدن گدای نامرد
ی عده ای تو شبها،وقتی همه تو خوابیم
میگن تو این زباله ، در پِیِ نون و ابیم
یکی که مرد خونست،دیر میادش به خونه
تا بچه هاش خواب باشن،هی نگیرن بهونه
مردی که توی دستش،پر شده از پینه ها
جون میکَنه برای ، دنیایی از کینه ها
یکی باباشون مریض ، پول و دوا ندارن
تو سفره ی خونشون ، نون و نوا ندارن
یکی مادر ، که چند تا ، بچه داره ، یتیمن
کار میکنه شب و روز ،چیزی بهش نمیدن
اخه آقا چی بگم ، من از کدوم غصه ها
یکیّو دو تّا نیستش،خسته شدیم ای آقا
صدای دلنشینش ، بهم میگفت ، آروم باش
اشک چشامو پاک کرد،صبورو مهربون باش
از اون بالا میبینه،هر شب و هر روزمون
مینویسن کاتباش ، نامه ی اعمالمون
میخواد یکی بیاد و ، ناجی دنیا بشه
گفته خودش به ما ها،منتقم ما بشه
گفتم اخه اقا جون،تابی ندارن مردم
اَمونشون بریده ، ندارن نون و گندم
گفتم بهش اقا جون ،ماها که خوب نبودیم
شفاعتی به ما کن ، اونطور باید ، نبودیم
راستی، درسته اقا ، میگن حجّ فقیری
کارهای زشت مارو،ی وقت به دل نگیری
با این دلِ پر از درد، آقا کدوم رو بگم
حالا که روبه روتم،عقده ی دل روبگم
درسته که معصیت ،حلقه زده رو سَرم
حرمت و عشق تورو،اقا با جون میخرم
سرت رو درد اوردم،ببخش اقای خوبم
اگه گلایه کردم ، بدون ، ی دنیا دردم
تو گیر و دارِ صحبت ، یهو پریدم از خواب
چشام هنوز پرِاشک من جستم ازرختخواب
وقت اذان صبح بود ، ندای حیِّ علی
وضو گرفتم و من،مشغول گفتِگوبا خدا
مجموعه سروده های علیرضا حقانی
تهیه : حسنعلی ابراهیمی سعید
به مابپیوندید👇👇👇
@kohnesrbazaniran
🌺🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌺