پىنوشتها:
1-روضه كافى ، ص 76.
2- روضات الجنات ، ص 271، ج 12؛ بحار، ص 72؛ تمام قصيده در ص 219؛الغدير، ج 2 ذكر شده .
3- ج 2 الغدير، ص 274.
4- به نقل ديگرى در ص 273 الغدير مى نويسد سيد وقتى كه تمام صورتش سياه شد سه مرتبه گفتهكذا يفعل باوليائك يا على با دوستان تو اينطور معامله مى شود على جان ، در اين موقع نقطه سفيد پيدا شد.
5-ينابيع الموده ، ج 1، ص 95.
6- عبدى همان سفيان بن مصعب عبدى شاعر كوفى است كه حضرت صادق (عليه السلام ) درباره او مى فرمود:يا معشر الشيعة علموا اولادكم شعر العبدى فانه على دين الله .
7-جلد يازدهم بحارالانوار، ص 137.
8- جلد يازدهم بحارالانوار، ص 144.
9- هنگامى كه پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از فتح خيبر بازگشت و وارد مدينه شد زنى يهودى ران مسمومى را بريان كرده به هديه خدمتآنجناب آورد. حضرت فرمود نان بياوريد. هنوز آنجناب دست به غذا نبرده بود براء بن معرور شروع به خوردن كرد. على (عليه السلام ) فرمود براء بر پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) سبقت مگير. گفت مثل اينكه تو پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) را نسبت به بخل مى دهى . فرمود نه من از نظر احترام و عظمت پيغمبر مى گويم براى من و تو و احدى جايز نيست كه در كار يا سخن يا خوراك يا آب بر پيغمبر پيشى بگيرد. براء گفت من كه آنجناب را بخيل نمى دانم . على (عليه السلام ) فرمود چون اين غذا را زنى يهودى آورده وضعش معلوم نيست اگر به دستور پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) بخورى ترا آسيبى نمى رساند ولى بدون اجازه اگر خوردى چنانچه زيانى ديدى از جانب خودت مى باشد. براء اين سخنان را مى شنيد و لقمه را در دهان گذاشته مى خورد. به واسطه همان لقمه مسموم از دنيا رفت. اين گفتگو همان مزاحى بود كه حضرت اشاره فرمود.
10- جزء 17 بحارالانوار چاپ آخوندى ، ص 310 و 320.
11- روضه كافى ، ص 78.
12- روضه كافى ، ص 236.
13- اصول كافى ، ج 2، ص 400.
14- معانى الاخبار، ص 123.
15- روضات الجنات ، ص 591.
16- الكنى و الالقاب ، ج 2، ص 136.
17- خزائن نراقى .
18- خزائن نراقى ، ص 227.
19- محمد بن مسلم از بزرگان اصحاب و حوارى حضرت باقر و صادق عليهما السلام است .
20- دارالسلام نورى ، ج 2، ص 271.
21- جلد 15 بحارالانوار، جزء اول ص 292.
22- آيا با حلوائى زعفرانى اى پسر هند جگرخوار مى خواهى شرافت و دين ما را بربائى . به خدا پناه مى برم اين كار نخواهد شد مولا و آقاى ما امير المؤ منين است . الكنى و الالقاب ، ج 1، ص 7.
23- الكنى ، ج 2، ص 269.
24- جلد 15 بحارالانوار، جزء اول ، ص 244.
25- اين چند روايت از جلد 15 بحار جزء اول ، ص 143 و 144.
26- ينابيع الموده ، جزء اول ، ص 111.
27- الكنى و الالقاب ، ج 1، ص 4.
28- جلد 15 بحارالانوار، ص 128، جزء اول .
29- جلد 15 بحار، جزء اول ، ص 129.
30- جلد 15، بحارالانوار، جزء اول ، ص 33.
31- جلد 15 بحارالانوار، ص 135.
32- جزء دوم بحار، ص 28.