در سوگ امام
بازتاب خبر شهادت پيشواى شيعيان، قلب مردم ستمدیده را جريحه دار كرد.
در روز شهادت امام، جماعت بسيارى از بنى هاشم، بنى ابىطالب و بنى عباس در منزل امام جمع شده بودند و شيون و زارى، سراسر خانه را آكنده بود.
مردم به صورتهاى خود سيلى مىزدند و گونههاى خود را مىخراشيدند و فرياد مىزدند: «واى بر ما از بى كسى و بى يارى! واى بر مستمندان و يتيمان از تنهايى!»
شهر يكپارچه در سوگ آموزگارى بلند اختر و پدرى مهربان براى مستمندان و يتيمان نشست.
شیعیان بدن مطهر امام هادى(ع) را بر دوش گرفتند و از خانه ايشان بيرون بردند و از جلوى خانه موسى بن بغا گذشتند.
وقتى معتمد عباسى آنان را ديد، تصميم گرفت براى عوام فريبى، بر بدن امام نماز بگزارد.
از اين رو، به دستور او بدن مطهر حضرت را بر زمين گذاشتند و او بر جنازه ایشان نماز خواند؛ در حالی که امام حسن عسكرى(ع) پيش از تشييع بدن مطهر پدرش، به اتفاق شيعيان نماز را خوانده بودند.
بدن پاکیزه حضرت را در يكى از خانههايى كه در آن زندانى بود، به خاك سپردند.
ازدحام جمعيت به قدرى بود كه حركت كردن در بين آن همه جمعيت براى امام حسن عسكرى(ع) مشكل بود؛ در اين هنگام، جوانى مركبى براى امام آورد و مردم، امام را تا خانه بدرقه كردند.
ابو هاشم جعفرى كه از نزديكان امام هادى(ع) بود، قصيدهاى در رثاى امام خود با اين مضامين سرود:
«آن هنگام كه شنيدم بيمار شده اى، تب و اضطراب سراسر وجودم را فرا گرفت و زمين به لرزه در آمد.
به من گفت: پيشواى تو، بيمار و نزار شده است.
در پاسخ گفتم: سر و جان من فداى او باد! اينك دين، بيمار شده و ستارگان آسمان، در اندوه فرو رفته اند.
اى سرور من! شگفتا كه تو به درد و رنج مبتلا شده اى؛ حال آنكه تو خود، طبيب همه دردهايى و همه دردها را مداوا مى كنى و مردگان را زنده مى كنى...».
. منتهى الآمال، ج 2، ص 684.
. وفيات الائمه ، ص 386.
. برگرفته از: منتهى الآمال، ج 2، ص683و686.
. همان.