ايمان به زندگى پس از مرگ از جلمه همين «الهامات فطرى» است:
شواهد تاريخى فراوانى در دست داريم كه بشر در طول تاريخ خود بلكه در دوران قبل از تاريخ نيز به زندگى پس از مرگ ايمان راسخ داشته و آثار مختلفى كه از انسان هاى پيشين به يادگار مانده و چگونگى ساختمان قبرهاى آنان و اشيايى كه همراه مردگان به خاك مى سپردند - چنان كه مشروحاً توضيح آن خواهد آمد - همه گواه بر اين موضوع است كه انسان مسأله زندگى پس از مرگ را طبق يك الهام درونى دريافته.
زيرا باور نمى توان كرد مسأله اى فطرى نباشد و بتواند با اين استحكام، خود را در تمام طول تاريخ و پيش از آن تا دورترين زمان هايى كه امروز شعاع كم رنگى از آن در ذهن و فكر ما تابيده است حفظ كند.
اينگونه مسائل ريشه دار كه هرگز از بشر جدا نمى شود حتماً يك هسته غريزى و فطرى دارند و به همين دليل، هميشگى و جاودانى خواهند بود.