صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 31

موضوع: معاد و جهان پس از مرگ

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    ايمان به زندگى پس از مرگ از جلمه همين «الهامات فطرى» است:

    شواهد تاريخى فراوانى در دست داريم كه بشر در طول تاريخ خود بلكه در دوران قبل از تاريخ نيز به زندگى پس از مرگ ايمان راسخ داشته و آثار مختلفى كه از انسان هاى پيشين به يادگار مانده و چگونگى ساختمان قبرهاى آنان و اشيايى كه همراه مردگان به خاك مى سپردند - چنان كه مشروحاً توضيح آن خواهد آمد - همه گواه بر اين موضوع است كه انسان مسأله زندگى پس از مرگ را طبق يك الهام درونى دريافته.
    زيرا باور نمى توان كرد مسأله اى فطرى نباشد و بتواند با اين استحكام، خود را در تمام طول تاريخ و پيش از آن تا دورترين زمان هايى كه امروز شعاع كم رنگى از آن در ذهن و فكر ما تابيده است حفظ كند.
    اينگونه مسائل ريشه دار كه هرگز از بشر جدا نمى شود حتماً يك هسته غريزى و فطرى دارند و به همين دليل، هميشگى و جاودانى خواهند بود.
    ویرایش توسط ناظرسایت : 10-02-2024 در ساعت 20:16
    امضاء



  2. آیه های انتظار

    آیه های انتظار


    لیست موضوعات تصادفی این انجمن

     

  3. Top | #22

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    «ساموئيل كنيگ» جامعه شناس معروف، تصريح مى كند كه:
    «اسلاف انسان امروزى - كه آثار آنها در حفريات به دست آمده - يعنى «نئاندرتاله» داراى مذهب بوده اند، به دليل اينكه مرده هاى خود را به وضع مخصوصى به خاك مى سپردند و ابزار كارشان را كنارشان مى نهادند و بدين طريق عقيده خود را به وجود دنياى ديگر به ثبوت مى رساندند» .(12)
    مى دانيم انسان هاى نئاندرتال ده ها هزار سال قبل مى زيسته اند، به هنگامى كه هنوز نه خط اختراع شده بود و نه تاريخ بشر آغاز گشته بود.
    درست است كه در زندگى پس از مرگ - هر چه باشد - ابزار زندگى فعلى به كار نمى آيد، اما منظور اين است كه اين اعمال گواه بر ايمان اسلاف انسان امروزى به زندگى پس از مرگ است.
    نخستين خط ابتدايى پا به مرحله وجود مى گذارد و انسان مى تواند شرح سرگذشت خود را براى آيندگان در دل تاريخ بنويسدو ثبت نمايد، در اينجا از همه پيشگام تر مردم مصر هستند كه به گفته مورخ معروف «آلبرماله» : «در ميان تواريخى كه از ملل دنيا در دست داريم تاريخ ملت مصر از همه قديميتر مى باشد، زيرا وقايعى را ذكر مى كند كه در زمانى دورتر از پنج هزار سال پيش واقع شده است» .(13)
    امضاء


  4. Top | #23

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    تاريخ كهن مصر نشان مى دهد كه مردم آن سامان عقيده محكمى به زندگى پس از مرگ داشته و براى آن تشريفات زيادى قائل بوده اند، گرچه آن را - مانند بسيارى از اقوام ديگر - با خرافاتى آميخته بودند.
    مورخ نامبرده در اينجا بحث جالبى دارد كه نقل آن از جهاتى مفيد است، او مى نويسد: «مردم مصر بر اين عقده بودند كه روح مرده از قبر مفارقت كرده و در محضر خداوند بزرگ «آزيريس» حضور مى يابد... هنگامى كه او را به محضر «احكم الحاكمين» آزيريس رهبرى مى نمايند قلب او را در ميزان حقيقت مى سنجند، روحى كه از حساب پاك بيرون آيد، رهسپار مزرعه (و باغى) مى شود كه حد بركتش در تصور نگنجد... .
    در كنار اموات نامه اى مى گذاشتند كه در سفر به آن دنيا راهنماى آنها باشد اين نامه عجيب و جالب جمله هايى را در برداشت كه مرده بايد در محضر خداوند بزرگ (آزيريس) بگويد تا ذمه اش برىء گردد و پاك شود به اين ترتيب:
    بزرگى به تو مى برازد اى خداوند عالى مقام و اى خداوند راستى و عدالت!
    من در برابر مردم پيرامون تقلب نگشته ام... .
    هيچ بيوه زنى را نيازرده ام.
    در محكمه اى دروغ نگفته ام.
    به نيرنگ و تزوير آلوده نشده ام.
    به كارگر بيش از آنچه بتواند در يك روز انجام دهد تحميل نكرده ام.
    در انجام وظيفه تكاهل نورزيده ام. گرد تنبلى نگشته ام.
    هتك احترام مقدسات را روا نداشته ام.
    از بنده اى نزد آقايش سعايت نكرده ام.
    نان كسى را نبريده ام.
    كسى را گريه نينداخته ام.
    آدم نكشته ام.
    نوارها و آذوقه اموات را ندزديده ام.(14)
    زمين كسى را غصب نكرده ام... .
    شير از دهان اطفال شير خوار نگرفته ام.
    هيچ نهرى را قطع نكرده ام.
    من پاكم، پاك... .

    ویرایش توسط ناظرسایت : 13-02-2024 در ساعت 16:12
    امضاء


  5. Top | #24

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    اى قضات! امروز كه روز حساب است اين مرحوم را به خود راه دهيد كه گرد گناهى نگشته دروغ نگفته. بدى نمى داند چيست در زندگى و معاش جانب حق و انصاف را فرو نگذارده، اعمال او مورد توجه مردم و موجب خشنودى خدايان (فرشتگان) بوده، او گرسنگان را پوشانيده، در راه خدا قربان كرده و به اموات غذا رسانيده، دهانش پاك است و هر دو دستش نيز پاك...» .
    «آلبرماله» پس از نقل اين سخن مى گويد: «از اين عبارات به خوبى روشن مى شود كه مردم مصر معاصى كبيره و حسنات و مستحبات را چگونه تشخيص مى داده اند» .(15)
    مسلّم است منظور آنها از اين «بيلان زندگى» صحنه سازى و فورماليته كارى امروز ما نبوده، زيرا بعيد به نظر مى رسد كه آدمهاى آن روز اين راهها را كشف كرده بودند كه مثلا انسان مى تواند چنين بيلانى را ارائه دهد بدون اينكه كوچكترين حرف درستى در آن باشد و روشن است كه اگر انسانى بيلان عملش اين باشد چه آدم خوبى خواهد بود و توجه به زندگى پس از مرگ چه اثر تربيتى عميقى روى او گذارده است.
    به هر حال تاريخ به ما مى گويد كه در تمدنهاى كهن ديگر كه مقارن تمدن مصر يا پس از آن به وجود آمدند مانند تمدن كلدانيان، آشوريان، يونانيان و ايرانيان، مذهب بطور كلى و اعتقاد به زندگى پس از مرگ بخصوص موقعيت خاصى داشته است.
    امضاء


  6. Top | #25

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض


    توجه به اين موضوع در مذاهب بزرگ جهان نيز كاملا آشكار است و نيازى به توضيح ندارد و در آينده نمونه هايى از آن را خواهيم ديد.
    در اينجا توجه شما را به نكته قابل توجهى كه دانشمند معروف اسلامى نويسنده كتاب «روح الدين الاسلامى» از مجله «ريدرزد ايجست» نوامبر 1975 از «نورمان فن سنت بيل» نقل مى كند جلب مى كنيم، او مى گويد: «حقيقت اين است كه شور غريزى به وجود جهان ديگر پس از مرگ يكى از محكمترين دلايل اين مسئله است زيرا هر گاه خدا مى خواهد انسان را به حقيقتى قانع سازد، ريشه آن را در سرزمين غرائز و فطرت او غَرْس مى كند.
    عقيده به زندگى جاويدان در سراى ديگر يك نوع احساس عمومى در درون وجود همه انسانهاست، به طورى كه نمى توان با نظر حقارت به آن نگريست. مسلماً چيزى كه ما با اين سرعت به سوى آن مى رويم عكس العمل يك ريشه اساسى است كه در درون ما وجود دارد.
    ما به اين گونه حقايق از طريق دلائل مادى ايمان نمى آوريم بلكه از طريق الهام و درك درونى است. هميشه الهام به تنهايى عامل مهمى براى درك حقايق محسوب مى شود و همانطور كه «برگسون» مى گويد:
    «هنگامى كه دانشمندان به يك واقعيت علمى كه نيازمند به اثبات است مى رسند ناگهان با برقى از الهام، حقيقت را درك مى كنند» .(16)
    و عقيده به زندگى بعد از مرگ از همين الهامات فطرى است.

    ویرایش توسط ناظرسایت : 18-02-2024 در ساعت 20:48
    امضاء


  7. Top | #26

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    پيمودن بيراهه ها!

    با اينكه الهامات فطرى، انسان را در كشف معماى زندگى پس از مرگ كمك مى كنند، اگر درست رهبرى نشوند سر از خرافات عجيب و غريب در مى آوردند. چگونه در افريقا و مكزيك دلقكها و كاهنه، دختران زيبا را همراه پادشاهان به خاك مى سپردند!
    تقريباً شش هزار سال پيش دنيا چهره ديگرى داشت كه با امروز بسيار متفاوت بود.
    از اين همه ابزارهاى گوناگون فلزى اثرى نبود، و انسان تنها با سنگ و چوب و استخوان و پوست حيوانات سرو كار داشت و چه مشكل است تنها با اين وسايل زندگى كردن.
    ولى با اين حال دنيا از امروز بسيار آرامتر بود، نه صداى ماشين هاى غول پيكر و نه غوغاى انفجار بمبها و نه غرش هواپيماهاى مافوق صوت از هيچ يك خبرى نبود، زندگى - همچون مرگ- بى نهايت ساده و بدون تشريفات بود!
    به درستى نمى دانيم انسان آن روز چه احساسى از زندگى و مرگ داشته، اگر نوشتن را مى دانست شايد گوشه اى از احساسات خود را براى فرزندان كنجكاو امروز خويش به يادگار گذارده بود، اما متأسفانه هنوز خط اختراع نشده بود و اين كار صورت نگرفت.
    اما غارها و اعماق زمين گنجينه هاى گرانبهايى از آثار زندگى انسان هاى آن روز را براى امروز در خود حفظ كردند و همان طور كه در بحث گذشته اشاره كرديم اين آثار - و مخصوصاً چگونگى قبرهايى كه از آنها به يادگار مانده - نشان مى دهد آنها عقيده به زندگى پس از مرگ داشتند و به همين دليل ابزار كار مردگان را با آنها به خاك مى سپردند به خيال اينكه پس از بازگشت به زندگى مورد استفاده آنها قرار خواهد گرفت.
    اعتقاد انسان به رستاخيز، پس از ورود او به «عصر تاريخ» (پيدايش خط و كشف فلزات) جاى هيچ گونه ابهامى نيست، و در پيشانى تاريخ اقوام و ملل ثبت شده است.
    و همه اينها - چنانكه گفتيم - از آميخته بودن اين عقيده با فطرت و سرشت آدمى خبر مى دهد.

    امضاء


  8. Top | #27

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    انحراف از فطرت و سرگردانى در بيراهه ها!

    «الهامات فطرى» همواره به صورت يك انگيزه ناخودآگاه و خودكار، انسان را به دنبال مسائل مختلفى كه مورد نياز روح و جسم اوست مى فرستند واگر اين الهامات فطرى نبودند، و بنا بود همه چيز را ما با آزمايش و تجربه و نيروى عقل كشف كنيم، كار بر ما بسيار مشكل مى شد.
    هماهنگى اين دو دستگاه (الهامات فطرى و اكتشافات عقلى و تجربى) سبب شده است كه انسان با اين سرعت در مسير تمدن و تكامل پيشروى كند.
    اما نبايد فراموش كرد كه نتيجه گيرى صحيح از اين الهامات فطرى همواره بستگى به طرز فكر و محتويات ذهنى انسان دارد، يعنى اگر افرادى از نظر تفكر و علم ضعيف و ناتوان باشند الهامات فطرى آنها به صورت منحط و ناقص و گاهى واژگونه خودنمايى مى كند.
    به عبارت ديگر: الهامات فطرى بايد همواره با آب علم و دانش آبيارى شوند تا محصول زنده و ارزنده اى داشته باشند در غير اين صورت آميخته با انواع خرافات و موهومات خواهند شد و گاه ممكن است نتيجه معكوس بدهند.
    مثال روشنى براى اين موضوع مى توان زد: «غريزه جنسى» يك نوع الهام طبيعى و فطرى براى «حفظ نسل» است و انسان را براى ابقاى نسل خود بسيج مى كند، ولى اگر با افكار پست و اخلاق منحط آميخته شد، سر از فحشا بيرون مى آورد كه نابود كننده نسل است، يعنى درست در جهت عكس مقصود به جريان مى افتد.
    از سوى ديگر، همه اقوام جهان براى اينكه هرج و مرج جنسى نسل آنها را متزلزل نسازد و نظام اجتماعى را به هم نريزد، مقرراتى براى پيمان زناشوئى قائل شده اند، اما گاه اين گونه مقررات و نظامات بر اثر كوته فكرى و نادانى، آنچنان پيچيده و سنگين مى گردد كه افراد را به ترك ازدواج و يا تن در دادن به فحشا دعوت مى نمايد كه هر دو به زيان حفظ نسل خواهد بود.
    بنابراين رهبرى غلط غريزه جنسى نتيجه معكوس براى حفظ نسل مى دهد.
    در نيازهاى روحى، و الهامات مربوط به آن، نيز مسأله همين طور است. مثلاً انسان - طبق يك الهام فطرى - در جستجوى آفريدگار جهان هستى است ولى گاهى افكار كوتاه و جهل و نادانى او را در چنگال «تشبيه و قياس» گرفتار مى سازد، زيرا اين عادت هميشگى كوته فكران است كه خود را محور همه چيز قرار مى دهند و همه چيز را با خود قياس و تشبيه مى كنند.
    به دنبال اين تشبيه و قياس كار به جايى مى رسد كه همه چيز را جز «خداى حقيقى» مى پرستند و به گفته مورخ مشهور «ويل دورانت» تقريباً مى توان گفت: «هر حيوانى از سوسك مصرى گرفته تا فيل هندى روزى در يك گوشه از زمين به عنوان خدا مورد پرستش بوده است» !(17)
    و عجيب تر اينكه مسافراتى كه از ژاپن امروز مى آيند به ما مى گويند با چشم خود بتخانه هايى را ديده اند كه بتهاى كوچك و بزرگى به شكل «آلات تناسلى مرد و زن» ! در آنها وجود داشته و جمعى آن را تقديس مى كرده اند!
    در مسأله معاد و رستاخيز كه الهام فطرى به يارى انسان شتافته، و راه را براى توجه عقلانى به جهان پس از مرگ براى او هموار نموده اند نيز همين اشكال پيش آمده، زيرا عبور پرتو اين الهام فطرى از شيشه هاى كج و معوج افكار مردم كوته بين سبب انحرافات و كج روى هاى فراوانى شده و قيافه اين مسأله را دگرگون ساخته است.
    در حقيقت همان «تشبيه و قياسه» سبب شده است كه بشر در مسأله رستاخيز گرفتار خرافات عجيب و غريب و باورنكردنى گردد، و به گمان اينكه زندگى آن جهان، از هر نظر عين زندگى اين جهان است، بايد تمام وسايل و لوازم و اسباب مورد نيازش را از اينجا همراه او بفرستد.


    امضاء


  9. Top | #28

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض

    خرافات مضحك و اسف انگيز!

    اين طرز فكر خرافى در طول تاريخ موجب اعمال اسف انگيز و احياناً خنده آورى شده است.
    مثلاً در ميان مردم «كنگو» معمول بوده كه به هنگام مرگ سران قبايل، دوازده دختر زيبا زنده زنده با او دفن مى كردند تا ملال از خاطر عاطر او در آن جهان، بزدايند.
    و يا اينكه بعضى اهالى «مكزيك» دلقك (به اصطلاح هنر پيشه كمدين) رئيس قبيله را همراه او به خاك مى سپردند كه از تكدر خاطر وى در آن دنيا جلوگيرى كند.
    و گاهى يك كاهن را زنده زنده با بزرگان خود دفن مى كردند تا مشاور مذهبى و روحانى او در سراى ديگر گردد!(18)
    در ميان پاره اى از اقوام رسم بوده كه لباسهاى مردگان را با آنها دفن نكنند بلكه به درختى (به جاى رخت آويز) بياويزند تا مردگان پس از زندگى فوراً آن را بپوشند و از برهنگى ناراحت نشوند!
    موميايى كردن مردگان در مصر قديم، فلسفه اى جز استفاده از آن بدن پس از بازگشت روح نداشته است.
    موميايى كردن براى جلوگيرى از فساد و پوسيدگى بدن مرده بوده، به اين ترتيب كه بدن مرده را با مواد شيميائى مخصوصى خشك مى كردند و پس از آنكه جسد كاملا خشك مى شد آن را با چندين لايه نوارهاى كتانى آغشته به صمغهاى مخصوص مى پوشانيدند و چند صد متر كتان براى اين كار لازم بود. سپس آنها را در تابوتهاى مخصوصى گذاشته و گاهى آن را در چندين تابوت ديگر جاى مى دادند و روى تابوت بزرگ آخر، نقشهاى جالبى ترسيم مى كردند.
    موميايى كردن يك جسد گاهى هفتاد روز وقت لازم داشت!
    موميايى، مخصوص كشور مصر نبود، ولى مصريان در اين كار مهارت زيادى داشتند بطورى كه امروز در بسيارى از موزه هاى جهان موميائى هاى مصرى وجود دارد و اين موميايى ها به همان صورتى هستند كه قرنها پيش بوده اند و گذشت قرون و اعصار در آن اجساد اثرى نگذاشته است.(19)
    مردم مصر ديوار مقبره ها را از تصويرهائى كه شرح حال دقيقى از گزارش روزانه شخص مرده و خدمتكاران و شغل و تفريح او در دنيا بود مى پوشانيدند. مثلا در يك گوشه تصوير، كاركنان او نان مى پختند و يا آبجو و شراب به سبو مى ريختند. و در جاى ديگر خدمتكاران، بز يا گاو مى كشتند و يا از رودخانه ماهى مى گرفتند، در جاى ديگر گاوها را مى دوشيدند و آشپزى مى كردند.(20)
    گويا به اين ترتيب مى خواسته اند با تجديد خاطرات گذشته، ارواح مردگان را شاد نگهدارند!
    اينها همه نشان مى دهد كه پيروان عقايد مزبور چنين مى پنداشتند كه انتقال به جهان ديگر همانند مسافرتهاى اين دنياست كه بايد مشمول تمام كيفيات و مقررات اين زندگى باشد.
    در حقيقت اين موضوع درست به آن مى ماند كه كودكى در رحم مادر آگاهى از لزوم مسافرت به خارج رحم پيدا كند و براى اينكه پس از آمدن به اين دنيا از گرسنگى نميرد مقدارى از خون درون رحم را كه با آن تغذيه مى كند همراه خود بياورد، آيا اين طرز فكر صحيح است!
    ولى به هر حال، وجود اينگونه خرافات و انحرافات دليلى جز آميخته شدن الهام فطرى با جهل و نادانى ندارد و در عين حال يك واقعيت در لابه لاى همه آنها نهفته است و آن اينكه بشر طبق يك الهام درونى به رستاخيز ايمان داشته اگر چه با افكار كوتاه خود گاهى شكل خرافى به آن بخشيده است.
    امضاء


  10. Top | #29

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    دروازه هايى به جهان ديگر


    چگونه پژوهش هاى علمى جديد، بسيارى از مشكلاتى را كه بر سر راه زندگى پس از مرگ به نظر مى رسيد و آن را به صورت يك محال در نظر كوته بينان جلوه مى داد، از ميان برداشت و دروازده ها را گشود؟
    مرده عرب از پيدا كردن يك قطعه استخوان پوسيده انسانى كه شايد طعمه حيوان درنده اى گشته بود و يا از تشنگى در بيابان سوزان حجاز جان داده بود، خوشحال و سرمست فرياد كشيد «لَأَخْصِمَنَّ مُحَمَّداً; با اين دليل دندان شكن به مخاصمه با «محمد» بر مى خيزم و به او ثابت مى كنم كه چيزى را كه او به عنوان زنده شدن مردگان مى گويد محال است» .
    شايد پيش خود چنين فكر مى كرد: «آيا هيچ كس ديده يا شنيده ميوه گنديده و سپس پوسيده و خشكيده اى، دوباره ميوه تر و تازه اى شود؟
    آيا هيچ كس شنيده اين شير كه بچه شتر از مادر مى خورد و جزء گوشت و پوست او مى شود، بار ديگر به شكل شير در آيد و به پستان برگردد؟
    وانگهى اين استخوان پوسيده امروز، فردا خاك مى شود، و در ميان طوفان هاى شن در اين بيابان هاى وسيع پخش و گم مى گردد، و كمترين اثرى از آن باقى نمى ماند، كدام عقل مى گويد بار ديگر به صورت كودك زيبا و جوان نيرومند و پيرمرد فرزانه اى خواهد شد؟»

    ویرایش توسط ناظرسایت : 22-02-2024 در ساعت 15:55
    امضاء


  11. Top | #30

    عنوان کاربر
    ناظرسایت
    تاریخ عضویت
    February 2016
    شماره عضویت
    9132
    نوشته
    3,545
    تشکر
    6,646
    مورد تشکر
    6,925 در 2,277
    دریافت
    0
    آپلود
    1

    پیش فرض



    اين سخن را جز ديوانگان باور نمى كنند!


    «و كافران گفتند آيا كسى را به شما نشان دهيم كه مى گويد: هنگامى كه شما مرديد و از هم متلاشى شديد آفرينش جديدى پيدا خواهيد كرد؟ اين شخص يا به خدا تهمت مى زند و يا ديوانه است» .(21)
    و به اين ترتيب بعد از مسئله ايمان به خداى ناديده، اين مشكلترين مطلبى بود كه بر فكر جمعى از مردم جاهليت سنگينى مى كرد با اينكه از درون فطرت خود زمزمه لطيف رستاخيز را مى شنيدند اما جنجالى كه از رهگذر جهل و نادانى آنها بر مى خاست اين زمزمه را در خود گم مى كرد.
    آنها نمى دانستند همين دانه خرماى خشكيده و پوسيده اى كه در لا به لاى خاك ها گم مى شود، شايد تاكنون ده ها بار جزء زمين شده و سپس از مجراى ريشه درخت خرمايى سر از شاخه ها برآورده و دوباره شكوفه و سپس خرماى لذيذ وتر و تازه اى شده و باز هم خكشيده و به روى خاك افتاده است.
    و يا آن شير شتر، بارها جزء بدن بچه شترى شده و پس از مردن و خاك شدن او به زمين برگشته و از مجراى ريشه گياه و يا بوته خارى جزء بدن شتر ديگرى گشته و از عروق او به پستانش انتقال يافته و سپس شير تازه اى گرديده است!
    اين فكر جاهلى كه موجودات زنده اين جهان معدوم مى گردند و بازگشت معدومان ممكن نيست، تنها در مغز آن عرب بيابانى نبود، بلكه شايد از مغز يك فيلسوف نيز در شكل ديگرى خودنمايى كرده باشد كه اگر بنا باشد رستاخيز و معاد صورت گيرد «اعاده معدوم» ! لازم مى آيد و اعاده معدوم محال است!
    ولى پيشرفت و تكامل علوم طبيعى - بر خلاف انتظار ماده پرستان و ماترياليست ها - پرده از اسرارى برداشت كه در پرتو آنها جاده معاد و زندگى جديد بعد از مرگ، روشنتر گرديد.
    در حقيقت دانشمندان علوم طبيعى به سان كاوشگرانى هستند كه هر روز در حفارى هاى خود به آثار تازه و جالبترى از تمدن هاى پيشين پى مى برند. ممكن است اين كاوشگران روى حساب سود مالى به دنبال اين اشياء قديمى و عتيقه در تلاش و كوشش باشند ولى مسلماً كاوش هاى آنها اثر مهمتر ديگرى دارد و آن كشف چگونگى تمدن هاى كهن و ميزان هنر بنيانگذاران اين تمدن هاست.

    امضاء


صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi