صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

موضوع: ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥







    همی‌ریزد میان باغ، للها به زنبرها
    همی‌سوزد میان راغ، عنبرها به مجمرها

    ز قرقویی به صحراها، فروافکنده بالشها
    ز بوقلمون به وادیها، فروگسترده بسترها

    زده یاقوت رمانی به صحراها به خرمنها
    فشانده مشک خرخیزی، به بستانها به زنبرها

    به زیر پر قوش‌اندر، همه چون چرخ دیباها
    به پر کبک بر، خطی سیه چون خط محبرها

    چو چنبرهای یاقوتین به روز باد گلبنها
    جهنده بلبل و صلصل، چو بازیگر به چنبرها

    همه کهسار پر زلفین معشوقان و پر دیده
    همه زلفین ز سنبلها، همه دیده ز عبهرها

    شکفته لاله‌ی نعمان، بسان خوب‌رخساران
    به مشک اندر زده دلها، به خون اندر زده سرها

    چو حورانند نرگسها، همه سیمین طبق بر سر
    نهاده بر طبقها بر ز زر ساو ساغرها

    شقایقهای عشق‌انگیز، پیشاپیش طاووسان
    بسان قطره‌های قیر باریده بر اخگرها

    رخ گلنار، چونانچون شکن بر روی بترویان
    گل دورویه چونانچون قمرها دور پیکرها

    دبیرانند پنداری به باغ اندر، درختان را
    ورقها پر ز صورتها، قلمها پر ز زیورها

    بسان فالگویانند مرغان بر درختان بر
    نهاده پیش خویش اندر، پر از تصویر دفترها

    عروسانند پنداری به گرد مرز، پوشیده
    همه کفها به ساغرها، همه سرها به افسرها

    فروغ برقها گویی ز ابرتیره و تاری
    که بگشادند اکحلهای جمازان به نشترها

    زمین محراب داوودست، از بس سبزه، پنداری
    گشاده مرغکان بر شاخ چون داوود حنجرها

    بهاری بس بدیعست این، گرش با ما بقابودی
    ولیکن مندرس گردد به آبانها و آذرها

    جمال خواجه را بینم بهار خرم شادی
    که بفزاید، به آبانها و نگزایدش صرصرها

    خجسته خواجه‌ی والا، در آن زیبا نگارستان
    گراز آن روی سنبلها و یا زان زیر عرعرها

    خداوندی که نام اوست، چون خورشید گسترده
    ز مشرقها به مغربها، ز خاورها به خاورها

    به پیش خشم او، همواره دوزخها چوکانونها
    به پیش دست او جاوید دریاها چو فرغرها





    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 27-09-2010 در ساعت 22:22
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  2. تشكر

    نرگس منتظر (21-08-2012)

  3.  

  4. Top | #2

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥




    خرد را اتفاق آنست با توفیق یزدانی
    که فرمان می‌دهند او را برین هر هفت کشورها

    مه و خورشید، سالاران گردون، اندرین بیعت
    نشستستند یکجا و نبشتستند محضرها

    چه دانی از بلاغتها، چه خوانی از سخاوتها
    که یزدانش بداده‌ست آن و صد چندان و دیگرها

    فریش آن منظر میمون و آن فرخنده ترمخبر
    که منظرها ازو خوارند و در عارند مخبرها

    الا یا سایه‌ی یزدان و قطب دین پیغمبر
    به جود اندر چو بارانها، به خشم اندر چوتندرها

    بهار نصرت و مجدی و اخلاقت ریاحینها
    بهشت حکمت و جودی و انگشتانت کوثرها

    ستمکاران و جباران بپوشیدند از سهمت
    همه سرها به چادرها، همه رخها به معجرها

    بود آهنگ نعمتها، همه ساله به سوی تو
    بود آهنگ کشتیها، همه ساله به معبرها

    کف راد تو بازست و فرازست اینهمه کفها
    دربارت گشاده‌ست و ببسته‌ست اینهمه درها

    مکارمها به حلم تو گرفته‌ست استقامتها
    که باشد استقامتهای کشتیها به لنگرها

    همی تا بر زند آواز بلبلها به بستانها
    همی تا بر زند قالوس خنیاگر به مزمرها

    به پیروزی و بهروزی، همی‌زی با دل‌افروزی
    به دولتهای ملک انگیز و بخت آویز اخترها


    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  5. تشكر

    نرگس منتظر (21-08-2012)

  6. Top | #3

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥






    چو از زلف شب بازشد تابها
    فرو مرد قندیل محرابها

    سپیده‌دم، از بیم سرمای سخت
    بپوشید بر کوه سنجابها

    به میخوارگان ساقی آواز داد
    فکنده به زلف اندرون تابها

    به بانگ نخستین از آن خواب خوش
    بجستیم چون گو ز طبطابها

    عصیر جوانه هنوز از قدح
    همی‌زد بتعجیل پرتابها

    از آواز ما خفته همسایگان
    بی‌آرام گشتند در خوابها

    برافتاد بر طرف دیوار و بام
    ز بگمازها نور مهتابها

    منجم به بام آمد از نور
    می گرفت ارتفاع اسطرلابها

    ابر زیر و بم شعر اعشی قیس
    همی‌زد زننده به مضرابها

    و کاس شربت علی لذة
    و اخری تداویت منها بها

    لکی یعلم الناس انی امرو
    اخذت المعیشة من باب




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  7. Top | #4

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥




    غرابا مزن بیشتر زین نعیقا
    که مهجور کردی مرا ازعشیقا

    نعیق تو بسیار و ما را عشیقی
    نباید به یک دوست چندین نعیقا

    ایا رسم و اطلال معشوق وافی
    شدی زیر سنگ زمانه سحیقا

    عنیزه برفت از تو و کرد منزل
    به مقراط و سقط اللوی و عقیقا

    خوشا منزلا، خرما جایگاها
    که آنجاست آن سرو بالا رفیقا

    بود سرو در باغ و دارد بت من
    همی بر سر سرو باغی انیقا

    ایا لهف نفسی که این عشق بامن
    چنین خانگی گشت و چونین عتیقا

    ز خواب هوی گشت بیدار هرکس
    نخواهم شدن من ز خوابش مفیقا

    بدان شب که معشوق من مرتحل شد
    دلی داشتم ناصبور و قلیقا

    فلک چون بیابان و مه چون مسافر
    منازل: منازل، مجره: طریقا

    بریدم بدان کشتی کوه‌لنگر
    مکانی بعید و فلاتی سحیقا



    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  8. Top | #5

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥









    ای با عدوی ما گذرنده ز کوی ما
    ای ماهروی شرم نداری ز روی ما؟

    نامم نهاده بودی بدخوی جنگجوی
    با هر کسی همی گله کردی ز خوی ما

    جستی و یافتی دگری بر مراد دل
    رستی ز خوی ناخوش و از گفتگوی ما

    اکنون به جوی اوست روان آب عاشقی
    آن روز شد که آب گذشتی به جوی ما

    گویند سردتر بود آب از سبوی نو
    گر مست آب ما که کهن شد سبوی ما

    اکنون یکی به کام دل خویش یافتی
    چندین به خیر خیر چه گردی به کوی ما؟










    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  9. Top | #6

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥






    در خمار می دوشینم ای نیک حبیب
    آب انگور دو سالینه‌م فرموده طبیب

    آب انگور فرازآور یا خون مویز
    که مویز ای عجبی هست به انگور قریب

    شود انگور زبیب آنگه کش خشک کنی
    چون بیاغاری انگور شود، خشک زبیب

    این زبیب ای عجبی مرده‌ی انگور بود
    چون ورا تر کنی زنده شود اینت غریب

    می بباید که کند مستی و بیدار کند
    چه مویزی و چه انگوری، ای نیک حبیب

    ما بسازیم یکی مجلس، امروزین روز
    چون برون آید از مسجد آدینه خطیب

    بنشینیم همه عاشق و معشوق به هم
    نه ملامتگر ما را و نه نظاره رقیب

    می دیرینه گساریم به فرعونی جام
    از کف سیم بناگوشی با کف خضیب

    جرعه برخاک همی‌ریزیم از جام شراب
    جرعه بر خاک همی‌ریزد آزاده ادیب

    ناجوانمردی بسیار بود، چون نبود
    خاک را از قدح مرد جوانمرد نصیب




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  10. Top | #7

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥






    آمد شب و از خواب مرا رنج و عذابست
    ای دوست بیار آنچه مرا داروی خوابست

    چه مرده و چه خفته که بیدار نباشی
    آن را چه دلیل آری و این را چه جوابست

    من جهد کنم بی‌اجل خویش نمیرم
    در مردن بیهوده، چه مزد و چه ثوابست

    من خواب ز دیده به می ناب ربایم
    آری عدوی خواب جوانان می نابست

    سختم عجب آید که چگونه بردش خواب
    آن را که به کاخ اندر یک شیشه شرابست

    وین نیز عبجتر که خورد باده نه بر چنگ
    بی‌نغمه‌ی چنگش به می ناب شتابست

    اسبی که صفیرش نزنی می‌نخورد آب
    نی مرد کم از اسب و نه می کمتر از آبست

    در مجلس احرار سه چیزست و فزون به
    وان هر سه شرابست و ربابست و کبابست

    نه نقل بود ما را، نی دفتر و نی نرد
    وان هر سه بدین مجلس ما در، نه صوابست

    دفتر به دبستان بود و نقل به بازار
    وین نرد به جایی که خرابات خرابست

    ما مرد شرابیم و کبابیم و ربابیم
    خوشا که شرابست و کبابست و ربابست





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  11. Top | #8

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥





    ای ترک ترا با دل احرار چه کارست
    نه این دل ما غارت ترکان تتارست

    از ما بستانی دل و ما را ندهی دل
    با ما چه سبب هست ترا، یا چه شمارست

    ما را به از این دار و دل ما به از این جوی
    من هیچ ندانم که مرا با تو چه کارست

    هرگاه که من جهد کنم دل به کف آرم
    بازش تو بدزدی ز من این کارنه کارست

    من پار بسی رنج و عنای تو کشیدمژ
    امسال به هش باش که امسال نه پارست

    نه دل دهدم کز تو کنم روی به یکسوی
    نه با تو ازین بیش مرا رنج و مرارست

    هر روز دگر خوی و دگر عادت و کبرست
    این خوی بد و عادت تو چند هزارست

    خوی تو همی‌گردد و خویی که نگردد
    خوی ملک پیلتن شیر شکارست

    مسعود ملک آنکه به جنب هنر او
    اندر ملکان هر چه هنر بود عوارست

    آن ملکستانی که هر آن ملک که بستاند
    کو تیغ بدو تیز کند ملکسپارست

    در لشکر اسکندر از اسب نبودی
    چندانکه در این لشکر از پیل قطارست

    ده پانزده من بیش نبد گرز فریدون
    هفتاد منی گرز شه شیر شکارست

    از چوب بدی تخت سلیمان پیمبر
    وین تخت شه مشرق از زر عیارست

    گویند که آن تخت ورا باد ببردی
    وین نزد من ای دوست نه فخرست و نه عارست

    زیرا که هر آن چیز که باشد برباید
    باشد سبک و هر چه سبک باشد خوارست

    ار روی ملوکانش هر روز نشاطست
    وز کیسه‌ی شاهانش هر روز نثارست

    هر چند که خوبست، درو خوبترین چیز
    دیدار شه پیلتن شیرشکارست

    آمد ملکا عید و می لعل همی‌گیر
    کاین می سبب رستن بنیان ضرارست

    می بر تو حلالست که در دار قراری
    وان را بزه باشد که نه در دار قرارست

    تا خاک فروتر بود و نار زبرتر
    تا پیش هوا نار و هوا از پی نارست



    ویرایش توسط فاطمی*خادمه یوسف زهرا(س)* : 28-09-2010 در ساعت 00:51
    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  12. Top | #9

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥




    چرخست ولیکن نه درو طالع نحسست
    خلدست ولیکن نه درو جوی عقارست

    چون ابروی معشوقان با طاق و رواقست
    چون روی پریرویان با رنگ و نگارست

    بازیگه شمس و قمر و ببر و هزبرست
    منزلگه جود و کرم و حلم و وقارست

    از روی سلاطینش هر روز بساطست
    وز بوسه‌ی شاهانش هر روز نثارست




    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




  13. Top | #10

    عنوان کاربر
    مديرکل سايت
    تاریخ عضویت
    August 2009
    شماره عضویت
    13
    نوشته
    102,241
    صلوات
    31803
    دلنوشته
    76
    صلی الله علیک یا مولاتنا یا زینب کبری علیها السلام
    تشکر
    78,451
    مورد تشکر
    204,188 در 63,571
    وبلاگ
    208
    دریافت
    9
    آپلود
    102

    پاسخ : ♥☻♥☻♥ ديوان اشعار منوچهري دامغاني ♥☻♥☻♥





    به فال نیک و به روز مبارک شنبد
    نبیذگیر و مده روزگار نیک به بد

    به دین موسی امروز خوشترست نبیذ
    بخور موافقتش را نبیذ نو شنبد

    اگر توانی یکشنبد از صبوحی کن
    کجا صبوحی نیکو بود به یکشنبد

    طریق و مذهب عیسی به باده‌ی خوش ناب
    نگاهدار و مزن بخت خویش را به لگد

    به روزگار دوشنبد نبیذ خور به نشاط
    به رسم موبد پیشین و موبدان موبد

    بگیر روز سه‌شنبد به دست باده‌ی ناب
    بخور که خوب بود عیش روز سه شنبد

    چهارشنبه که روز بلاست باده بخور
    به ساتگینی می‌خور به عافیت گذرد

    به پنجشنبه که روز خمار می زدگیست
    چو تلخ باده خوری راحتت فزاید خود

    پس از نماز دگر روزگار آدینه
    نبیذ خور که گناهان عفو کند ایزد





    امضاء





    *******************************

    سکوت
    خطرناک تر از حرفهای نیشداراست
    کسی که
    سکوت می کند روزی حرفهایش را
    سرنوشت به تلخی به شما خواهد گفت

    *******************************
    و قسم به حقارتِ واژه و شکوه سکوت،
    که گاهی شرح حال آدمی ممکن نیست...

    *******************************




صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
© تمامی حقوق از جمله طراحی قالب برای سایت آیه های انتظار محفوظ می باشد © طراحی و ویرایش Masoomi