انسان و ايمان
مقدمهای بر جهان بينی اسلامی
جلد اول
متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری
چاپ هشتم : 22 بهمن 1371
ناشر : انتشارات صدرا ( با كسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار
استاد شهيد )
انسان و ايمان
مقدمهای بر جهان بينی اسلامی
جلد اول
متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری
چاپ هشتم : 22 بهمن 1371
ناشر : انتشارات صدرا ( با كسب اجازه از شورای نظارت بر نشر آثار
استاد شهيد )
موضوعات تصادفی این انجمن:
- گریه شیطان
- ویژگیهای شهروند مسلمان
- سفارش علاّمه امینی
- ۩^❀❀^۩رابطه قــــرآن و اخـــلاق۩^❀❀^۩
- ಥ_ಥ چطور اخلاقیات مختلف بر جامعه مدرن کنونی...
- من مى گويم: اين سمّ مهلك مال من باشد و...!
- *^*^*شب قدر "اعمال و فضيلت "*^*^*
- بی تأثیری صلوات ناقص و کیفیت صلوات کامل
- ▐♣*♣*♣ ▐از آثار و عواقب خطرناك گناه چه...
- &&&& امانتداری و اهمیت آن در اسلام...
فهرست مطالب
مقدمه 5
انسان و حيوان 7
شعاع آگاهی و سطح خواسته حيوان 8
شعاع آگاهی و سطح خواسته انسان 9
ملاك امتياز انسان 11
آيا انسانيت روبناست ؟ 13
علم و ايمان 19
رابطه علم و ايمان 19
جانشينی علم و ايمان 27
ايمان مذهبی 33
آثار و فوائد ايمان 38
الف . بهجت و انبساط 39
ب . نقش ايمان در بهبود روابط 44
ج . كاهش ناراحتيها 45
ادامه فهرست مطالب
تعريف و ضرورت وجود مكتب و ايدئولوژی 48
انواع ايدئولوژی 58ويژگيهای يك ايدئولوژی 61
اسلام مكتب جامع و همه جانبه 65
لغزشگاههای انديشه از نظر قرآن 66
تكيه برظن و گمان بجای علم و يقين 67
ميلها و هواهای نفسانی 68
شتابزدگی 68
سنت گرائی و گذشته نگری 70
شخصيت گرائی 70
منابع تفكر در اسلام 72.
1 طبيعت 73.
2 تاريخ 73.
3 ضمير انسان 74
مقدمه
" مقدمهای بر جهان بينی اسلامی " مجموعهای است مشتمل بر شش جلد ، و آخرين اثر نگارشی متفكر شهيد استاد مطهری میباشد طرحی كه استاد شهيد برای اين كتاب در نظر داشتند شامل هفت جلد میشد كه عناوين آنها به اين شرح است : انسان و ايمان ، جهان بينی توحيدی ، وحی و نبوت ، انسان در قرآن ، جامعه و تاريخ ، امامت و رهبری ، زندگی جاويد يا حيات اخروی ولی با شهادت آن متفكر گرانقدر به دست منافقان ، اين طرح به انجام نرسيد و استاد شهيد فرصت نگارش جلد ششم اين مجموعه يعنی " امامت و رهبری " را نيافتند ولی پس از شهادت آن بزرگوار مجموعهای از سخنرانيها و يادداشتهای ايشان در اين باب ، توسط " شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهيد " تحت عنوان " امامت و رهبری " منتشر شد كه علاقمندان میتوانند كتاب مذكور را بجای جلد ششم اين مجموعه مطالعه نمايند . انگيزه استاد شهيد از نگارش اين كتاب ، بيشتر رفع شبهات و نماياندن انحرافات فكریئی بوده است كه در آن زمان توسط برخی گروهها اعم از مذهبی و غير مذهبی تبليغ میشد ، و البته اين شبهات و انحرافات ، اختصاص به زمان خاصی ندارد و در هر زمانی میتواند مطرح باشد اين كتاب همچون ديگر آثار استاد شهيد از بيانی ساده و روان و نثری شيوا برخوردار است ، و شايد از آن جهت كه استاد عنايت داشته اند كه اين كتاب برای اقشار بيشتری قابل استفاده باشد ، سادگی و روانی عبارات بيشتر رعايت شده است همچنين چنانكه از نام اين كتاب بر میآيد ، مطالب اين كتاب در بيشتر موارد به اختصار بيان شدهاند تفصيل اكثر اين موارد را در ديگر آثار آن بزرگوار بايد جستجو كرد .
شورای نظارت بر نشر آثار استاد شهيد مرتضی مطهری 22 بهمن 1367
ویرایش توسط عهد آسمانى : 13-10-2010 در ساعت 15:07
انسان و حيوان
انسان ، خود نوعی حيوان است از اين رو با ديگر جانداران مشتركات بسيار دارد اما يك سلسله تفاوتها با هم جنسان خود دارد كه او را از جانداران ديگر متمايز ساخته و به او مزيت و تعالی بخشيده و او را بی رقيب ساخته است .
تفاوت عمده و اساسی انسان با ديگر جانداران كه ملاك " انسانيت " او است و منشا چيزی به نام تمدن و فرهنگ انسانی گرديده است در دو ناحيه است :
بينشها و گرايشها .
جانداران عموما از اين مزيت بهرهمندند كه خود را و جهان خارج را درك میكنند و بدانها آگاهند و در پرتو آن آگاهيها و شناختها ، برای رسيدن به خواستهها و مطلوبهای خود تلاش مینمايند .
انسان نيز مانند جانداران ديگر يك سلسله خواستهها و مطلوبها دارد و در پرتو آگاهيها و شناختهای خويش برای رسيدن به آن خواستهها و مطلوبها در تلاش است تفاوتش با ساير جانداران در شعاع و وسعت و گستردگی آگاهيها و شناختها، و از نظر تعالی سطح خواستهها و مطلوبها است.
اينست آنچه به انسان مزيت و تعالی بخشيده و او را ساير جانداران جدا ساخته است .
انسان و ایمان،ص 8
شعاع آگاهی و سطح خواسته حيوان
آگاهی حيوان از جهان تنها به وسيله حواس ظاهره است از اينرو سطحی و ظاهری است ، به درون و روابط درونی اشياء نفوذ نمیكند
ثانيا فردی و جزئی است ، از كليت و عموميت برخوردار نيست
ثالثا منطقهای است ، محدود به محيط زيست حيوان است و به خارج محيط زيست او راه پيدا نمیكند
رابعا حالی است ، يعنی بسته به زمان حال است ، از گذشته و آينده بريده است حيوان نه از تاريخ خود يا جهان آگاه است و نه درباره آينده میانديشد و نه تلاشش به آينده تعلق دارد .
حيوان از نظر آگاهی ، هرگز از چهارچوب ظواهر ، فرديت و جزئيت ، محيط زيست ، زمان حال خارج نمیگردد ، در اين چهار زندان برای ميشه محبوس است و اگر احيانا خارج شود نه آگاهانه و از روی شعور و انتخاب است ، بلكه تحت تسخير اجباری طبيعت و به صورت غريزه و ناآگاهانه و غير شاعرانه است . سطح خواستهها و مطلوبهای حيوان ، مانند شعاع شناخت و
ادامه در صفحه بعد...
انسان و ایمان،ص 9
آگاهيش از جهان در محدودهای خاص است ؛
اولا مادی است ، از حدود خوردن و آشاميدن و خوابيدن و بازی كردن و خانه و لانه گرفتن و استفاده از جنس مخالف بالاتر نمیرود برای حيوان ، خواسته و مطلوب معنوی ، ارزش اخلاقی و غيره مطرح نيست
ثانيا شخصی و فردی است ، مربوط به خودش و حداكثر به جفت و فرزندش
ثالثا منطقهای است ، مربوط است به محيط زيست خودش
رابعا حالی است و به زمان حال تعلق دارد .
يعنی همان محدوديتهايی كه بعد ادراكی وجود حيوان دارد ، بعد خواهشها و گرايشهای وجودش دارد حيوان از اين نظر نيز در محدوده خاصی زندانی است .
حيوان اگر هدفی را تعقيب كند و به سوی غايتی حركت كند كه از اين محدوده خارج باشد ، مثلا به نوع تعلق داشته باشد نه به فرد ، به آينده تعلق باشته باشد نه به حال - مانند آنچه در بعضی حيوانات اجتماعی از قبيل زنبور عسل مشاهده میشود - ناآگاهانه و به حكم غريزه و فرمان مستقيم نيروئی است كه او را آفريده و جهان را تدبير میكند .
شعاع آگاهی و سطح خواسته انسان
قلمرو انسان چه در ناحيه آگاهيها و بينشها و شناختها و چه در ناحيه خواستهها و مطلوبها بسی وسيعتر و گستردهتر و متعالیتر است . آگاهی انسان و شناخت او ، از ظواهر اشياء و پديدهها عبور
ادامه در صفحه بعد...
انسان و ایمان،ص 10
میكند و تا درون ذات و ماهيت آنها و روابط و وابستگيهای آنها و ضرورتهای حاكم بر آنها نفوذ مینمايد آگاهی انسان نه در محدوده منطقه و مكان ، زندانی میماند و نه زنجيره زمان آن را در قيد و بند نگه میدارد هم مكان را در مینوردد و هم زمان را از اين رو هم به ماوراء محيط زيست خويش آگاهی پيدا میكند تا آنجا كه دست به شناخت كرات ديگر میيازد ، و هم بر گذشته و آينده خويش وقوف میيابد ، تاريخ گذشته خويش و جهان يعنی تاريخ زمين ، آسمان ، كوهها ، درياها ، گياهان و جانداران ديگر را كشف
میكند و درباره آينده تا افقهای دوردست میانديشد بالاتر اين كه انسان انديشه خويش را درباره بینهايتها و جاودانگيها به جولان میآورد و به برخی بینهايتها و جاودانگيها شناخت پيدا میكند آدمی از شناخت فرديت و جزئيت پا فراتر مینهد ، قوانين كلی و حقايق عمومی و فراگيرنده جهان را
كشف میكند و به اين وسيله تسلط خويش را بر طبيعت مستقر میسازد .
انسان از نظر خواستهها و مطلوبها نيز میتواند سطح والائی داشته باشد انسان موجودی است ارزشجو ، آرمانخواه و كمال مطلوبخواه ، آرمانهايی را جستجو میكند كه مادی و از نوع سود نيست ، آرمانهايی كه تنها به خودش و حداكثر همسر و فرزندانش اختصاص ندارد ، عام و شامل و فراگيرنده همه بشريت است ، به محيط و منطقه خاص يا قطعهای خاص از زمان محدود نمیگردد . انسان آنچنان آرمانپرست است كه احيانا ارزش عقيده و آرمانش فوق همه ارزشهای ديگر قرار میگيرد ، آسايش و خدمت به انسانها از آسايش خودش با اهميتتر میگردد ، خاری كه در پای ديگران فرو
ادامه در صفحه بعد...
انسان و ایمان،ص 11
برود مثل اين است كه در پا بلكه چشم خودش فرو رفته باشد ، با ديگران همدرد میشود ، از شادی ديگران شاد و از اندوه آنان اندوهگين میگردد ، به عقيده و آرمان مقدس خود آنچنان دلبستگی پيدا میكند كه منافع خود ، بلكه حيات و هستی خود را به سهولت فدای آن مینمايد . جنبه انسانی تمدن بشری كه روح تمدن به شمار میرود ، مولود اينگونه احساسها و خواستههای بشری است .
ملاك امتياز انسان
بينش وسيع و گسترده انسان درباره جهان ، محصول كوشش جمعی بشر است كه
در طی قرون و اعصار روی هم انباشته شده و تكامل يافته است اين بينش كه تحت ضوابط و قواعد و منطق خاص در آمده نام " علم " يافته است علم به معنی اعم يعنی مجموع تفكرات بشری درباره جهان كه شامل فلسفه هم میشود محصول كوشش جمعی بشر است كه نظم خاص منطقی يافته است.گرايشهای معنوی و والای بشر ، زاده ايمان و اعتقاد و دلبستگيهای او به برخی حقايق در اين جهان است كه آن حقايق ، هم ماورای فردی است ، عام و شامل است ، و هم ماورای مادی است ، يعنی از نوع نفع و سود نيست؛ اينگونه ايمانها و دلبستگيها ، به نوبه خود ، مولود برخی جهان بينیها و جهان شناسیها است كه يا از طرف پيامبران الهی به بشر عرضه شده است و يا برخی فلاسفه خواستهاند نوعی تفكر عرضه نمايند كه ايمانزا و آرمان خيز بوده باشد .
ادامه در صفحه بعد...
انسان و ایمان،ص 12
به هر حال گرايشهای والا و معنوی و فوق حيوانی انسان آنگاه كه پايه و زيربنای اعتقادی و فكری پيدا كند نام " ايمان " به خود میگيرد . پس نتيجه میگيريم كه تفاوت عمده و اساسی انسان با جانداران ديگر كه ملاك " انسانيت " او است و انسانيت وابسته به آن است ، علم و ايمان است .
درباره امتياز انسان از جانداران ديگر سخن فراوان گفته شده است برخی منكر امتياز اساسی ميان اين نوع و ساير انواع هستند ، تفاوت آگاهی و شناخت انسان با حيوان را از قبيل تفاوت كمی و حداكثر تفاوت كيفی میدانند ، نه تفاوت ماهوی همه آن شگفتيها و اهميتها و عظمتها كه نظر فلاسفه بزرگ شرق و غرب را سخت درباره مساله شناخت در انسان جلب كرده است ، چندان مورد توجه اين گروه واقع نشده است .
اين گروه انسان را از نظر خواستهها و مطلوبها نيز يك حيوان تمام عيار میدانند بدون كوچكترين تفاوتی از اين نظر ( 1 ) برخی ديگر تفاوت او را در جان داشتن میدانند ، يعنی معتقدند جاندار و ذی حيات منحصر به انسان است ، حيوانات ديگر نه احساس دارند و نه ميل و نه درد و نه لذت ، ماشينهايی بیجاناند شبيه جاندار تنها موجود جاندار انسان است ، پس تعريف حقيقی او آن است كه موجودی است جاندار ( 2 ) ديگر انديشمندان كه انسان را تنها جاندار جهان نمیدانند و به امتيازات اساسی ميان او و ساير جانداران قائلند .
پاورقی :
. 1 هابز از فلاسفه معروف انگلستان چنين نظری درباره انسان دارد .
. 2 نظريه معروف دكارت .
ادامه در صفحه بعد...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)